Week 21-25 Flashcards
scion
کوچکترین عضو خانواده ثروتمند و مشهور
indoctrinate
تلقین کردن، آموختن
opulence
دولتمندی، غنا
fulsome
تمجید بیش از حد و غیر صادقانه
lush
محیط سرسبز و سالم
destitution
فقر، بی چیزی
ponder
تعمق کردن، اندیشیدن
supplication
تضرع، التماس
decadence
زوال
penance
توبه و طلب بخشایش
ascetic
زاهدانه
desultory
بی ترتیب، بی قاعده
disciple
مرید، پیرو
metamorphosis
دگردیسی، دگرگونی
bona fide
واجد شرایط، حقیقی
salvation (n) / salvage (v)
نجات، رهایی / نجات بخشیدن
materialism
ماده گرایی
nurture
پروردن
nirvana
سلامتی ابدی، به درو از هر بیماری
plight
مخمصه، گرفتاری
intensification
تشدید، افزایش
obscure
مبهم، گمنام، تیره و تار
covert
پنهان، پوشیده
cope
از عهده بر آمدن
incompatibility
ناسازگاری
incapacitate
ناتوان ساختن، سلب صلاحیت کردن
connubial
وابسته به زناشویی و ازدواج
appellation
نامگذاری، وجه تسمیه
escalate
تشدید کردن، گسترش دادن
indifference
بی علاقگی، سهل انگاری
potential
پتانسیل، بالقوه
cumulative
انباشته، جمع شونده
recondite
مرموز، پیچیده
palliate
تسکین دادن، موقتا آرام کردن
delude
اغفال کردن
prelude
مقدمه، پیش درآمد، چیزی که قبل یک اتفاق بزرگ می آید برای آماده سازی
chimerical
واهی، خیالی
acknowledge
اذعان کردن، تصدیق کردن، قدردانی کردن
predicament
مخمصه، وضعیت نامناسب
deliverance
رهایی، خلاصی، رستگاری
gamut
وسعت، حیطه
perspicacious
تیزهوش
maladjusted
ناسازگار، درست تربیت نشده
shrewd
زیرک، ناقلا، موذی
casualties
تلفات
mortality
مرگ و میر
susceptible
حساس، مستعد پذیرش
neurotic
عصبی، دچار اختلالات عصبی
pedagogue
آموزگار سخت گیر
enunciate
تلفظ کردن، صریحا گفتن
inordinate
بی اندازه، مفرط، غیر معتدل
irascible
آتشی مزاج، زود خشم
introspective
درونگرا
perpetuate
همیشگی کردن، دائمی کردن
mandate
حکم، فرمان، اختیار
compensatory
جبرانی
neutralize
خنثی کردن
catastrophic
مصیبت بار، فاجعه انگیز
proclaim
جار زدن، علنا اظهار داشتن
authoritative
معتبر، توانا
anthropologist
انسان شناس
bizarre
عجیب و غریب
inanimate
بی روح، بی جان
fetish
یادگار، طلسم، بت
artifact
مصنوع
taboo
تابو، منع مذهبی، حرام
imprudent
بی تدبیر، بی احتیاط
prohibition
ممنوعیت، تحریم
imperative
امری، الزام آور، حتمی
taint
لکه دار کردن، فاسد کردن
universal
جهانی
contemptuous
اهانت آمیز، تحقیر آمیز
absurd
پوچ، بی معنی، مضحک، احمقانه
bigot
متعصب
abhor
تنفر داشتن، منزجر بودن
vulnerable
آسیب پذیر
entreaty
تلاش برای ترغیب کسی به انجام کاری
tradition
سنت، عرف
originate
سرچشمه گرفتن، آغاز شدن یا کردن
inviolable
مصون
awesome
عالی
eruption
فوران، انفجار
puny
ضعیف، کوچک، ریز اندام
debris
باقی مانده، خرده
dispersed
پراکنده، متفرق
obliterate
معدوم کردن، زدودن
deplorable
اسفناک
initiate
آغاز کردن، بنیاد نهادن
conflagration
آتش بزرگ
rue
تاسف خوردن
congenial
دوستانه
hoard
ذخیره کردن، انباشتن
sage
عاقل
aegis
حمایت
detriment
ضرر و زیان، خسارت
longevity
طول عمر، درپایی
imbibe
نوشیدن مخصوصا الکل
virile
مردانگی
senile
پیر، خرفت
doddering
پیر، علیل