Week 11-15 Flashcards
poignant
تند و تلخ، ناراحت کننده
inundate
کسی یا چیزی رو از کاری یا چیزی اشباع کردن
fruitless
بی فایده
garbled
درهم، آشفته
sanguine
خوش بین
phlegmatic
خونسرد، بی خیال
corroborate
ثابت کردن با اسناد جدید
comprehensive
جامع
zealous
با غیرت
coerce
بزور وادار کردن، ناگزیر کردن
elapse
گذشتن، سپری شدن
meticulous
خیلی دقیق، باریک بین
domicile
مسکن، محل اقامت
lax
سهل انگار، شل
sporadic
پراکنده، تک و توک
rash
تند، بی پروا، جوش
conjecture
حدس، گمان، تخمین، حدس زدن
obviate
رفع کردن، مرتفع کردن
lurid
زننده
quip
طنز، لطیفه
diatribe
زخم زبان
inhibition
بازداری، جلوگیری از بروز احساسات
fortuitous
اتفاقی، تصادفی، شانسی
incoherent
بی ربط، نامتجانس، غیر منسجم
ilk
نوع، گونه، جور
prestigious
با اعتبار، با حیثیت
placard
اعلان، شعار حمل کردن
integral
درست، کامل
remuneration
پاداش
nominal
اسمی، اسما
expunge
حذف کردن از (معمولا نوشته)، محو کردن
flamboyant
با اعتماد به نفس، پر زرق و برق
anathema
لعنت شده، طرد شده
schism
تفرقه، جدایی، اختلاف
utopia
مدینه ی فاضله
timorous
ترسو، بی اعتماد به نفس
truncate
کوتاه کردن، بریدن
jaunty
جلف
fractious
زودرنج
ostentatious
خودنما، متظاهر، کسی که پولش را به رخ بقیه می کشه
importune
اصرار کردن، سماجت کردن
incontrovertible
بی چون و چرا، مسلم
surreptitious
محرمانه
haven
پناهگاه، جای امن، بندرگاه
subjugate
مطیع کردن، تحت فرمان خود کردن
ultimate
نهایی، آخرین
eventuate
منتج شدن، نتیجه دادن
emit
خارج کردن، بیرون ریختن گاز صدا و یا پرتو
subterranean
زیرزمینی، نهانی
viable
قابل دوام، مناسب رشد و ترقی
premise
فرضیه قابل استناد، فرض کردن
jeopardize
به خطر انداختن
incredulous
بی اعتقاد، دیرباور
permeate
نفوذ کردن، نشت کردن
propitious
مساعد، مناسب، خیرخواه
surmise
حدس زدن، گمان کردن
curtail
کوتاه کردن، مختصر کردن
repress
سرکوب کردن، فرونشاندن احساسات
cryptic
مرموز، سری، پنهان
inchoate
تازه به وجود آمده، نیمه تمام
aspire
طالب، آرزومند
inveigh
با سخن حمله کردن
nettle
گزنه، نیش زدن
overt
واضح
relegate
تنزیل درجه دادن
supine
طاق باز
mammoth
ماموت
repulse
دفع کردن، راندن
havoc
ویرانی، نابودی
raze
ویران کردن
lethal
مرگ آور، کشنده
scurry
حرکت تند و سریع کردن، سریع دویدن
incisive
نافذ، برنده
precipitate
ناگهانی انجام دادن، به شدت پرتاب کردن
stereotype
کلیشه
stentorian
دارای صدای بلند و رسا
singular
مفرد
valor
شجاعت، دلیری
bias
تعصب، متعصب بودن
sinecure
جیره خور ولگرد، مفت خور
complicity
شرکت در جرم، همدستی
liquidate
تسویه کردن
accomplice
همدست، شریک جرم
recant
حرف خود را پس گرفتن، به خطای خود اعتراف کردن
culpable
مقصر، مجرم
abrogate
لغو کردن
alleged
به گفته ی بعضی
access
دسترسی
invalidate
باطل کردن، بی اعتبار کردن
preclude
مانع جلوی راه ایجاد کردن، سد راه کردن
persevere
ثابت قدم ماندن
landmark
راهنما، نشان اختصاصی
extrinsic
بیرونی
declaim
رجز خواندن، با حرارت حرف زدن
fetter
در غل و زنجیر کردن، مقید کردن
paragon
نمونه کامل، الگوی خوبی ها
nomadic
عشایری
asperity
خشونت، ترشی، تلخی
epithet
لقب
controversial
بحث برانگیز