vocab6 Flashcards
equilibrium
تعادل,موازنه
emphasize
اهمیت دادن
infant
نوزاد
mutation
جهش,تحول ژنتیکی
reckon
روی چیزی حساب کردن
detrimental
مضر,زیان اور
restraint
خویشتن داری - خودداری - پرهیز
exclude
حذف کردن,مستثنی کردن
stalemate
بن بست,پات
ambivalent
دمدمی,غیرمطمئن
prejudice
تعصب
perpetuate
ماندگار کردن,همیشگی کردن
eccentric
عجیب و غریب,غیر عادی
impaired
دچار اختلال شده است
mundane
دنیوی,این جهانی
peril
خطر,مخاطره
outlay
هزینه اولیه,خرج,مبلغ سرمایه گذاری شده
spouse
همسر
shrimp
میگو
thence
از آنجا,پس از ان
mutual
متقابل,دو جانبه
grimace
ادا و اصول
proportion
تناسب، قسمت
entangle
درهم تنیده,گیر انداختن
prolong
طولانی کردن
surge
موج
expletive
بیهوده,جایگیر,پر کننده
mourn
سوگواری
compliance
انطباق پیدا کردن، قبول کردن
brew
دم کردن
olfactory
بویایی
tremendous
عظیم,شگرف
voyage
سفر دریایی
inflict
ضربه زدن،تخریب کردن کلامی
preserve
حفظ
outstrip
پیشی گرفتن,پیش افتادن از
indiscriminate
بی تفاوت
folklore
فرهنگ عامه
attain
به دست آوردن,رسیدن
neglect
بی توجهی
compelling
متقاعد کننده
outbreak
شیوع,وقوع,بروز,طغیان
virulent
بدخیم,مسری
bitter
تلخ
induce
وادار کردن
synthetic
مصنوعی(محصولات غذلیی)
designate
تعیین کنند,نامزد کردن
stumble
تلو تلو خوردن
sealed
مهر و موم شده
presumably
احتمالا
quote
نقل قول
pour
ریختن,جاری شدن,پاشیدن
be in the offing
به زودی عرضه میشود
advocate
مدافع,طرفدار
inexorable
فرایندی که اجتناب ناپذیر
engender
ایجاد کند(شرایط یا حالت)
concur
هم رای بودن
pupil
مردمک چشم,شاگرد سختکوش
muffle
صدا خفه کن
rigorous
سختگیرانه
fragrant
معطر,خوشبو
dazzle
خیره شدن
exorbitant
گزاف
skeptical
مشکوک
graze
چراندن,چریدن
prospect
چشم انداز
integrity
تمامیت
lethal
مرگبار
accustom
عادت کردن,اشنا شدن,خو گرفتن
frugal
صرفه جو
aromas
رایحه ها
disperse
پراکنده کردن,متفرق کردن
seesaw
بالا و پایین رفتن, مدام تغییر کردن
derision
تمسخر
prodigy
اعجوبه,شگفتی
anecdote
حکایت,قصهء کوتاه
probing
کاوشگری
prompted
برانگیخت
basking in the glory
غرق در شکوه
deduce
استنباط
foster
پرورش دادن، پروردن
implication
پیامد,مفهوم
tenure
تصدی
unpalatable
غیرقابل قبول وناخوشایند
massacre
قتل عام
coup
کودتا
flavor
طعم و مزه
offspring
فرزندان,فرزند
constitute
تشکیل می دهند
nifty
زیبا
proverb
ضرب المثل
manifestation
تجلی,ظهور
proliferation
افزایش,تکثیر,ازدیاد
wipe out
محو کردن,زدودن
havoc
ویرانی,خرابی
brink
لبه,مرز
adverse
نامطلوب,مضر
delude
فریب دادن,توهم داشتن
scent
رایحه
hurdle
مانع
mist
غبار,مه,ابهام
escalate
تشدید شود
glare
تابش خیره کننده
drill
تمرین,مته
hail
تگرگ
embark
سوارکشتی یا هواپیما شدن
disgrace
رسوایی