vocab 5 Flashcards
blade
تیغه,پره
metamorphose
دگردیسی
fortuitous
اتفاقی
incandescent light bulb
لامپ رشته ای
abound
فراوان است,زیاد بودن
explicable
قابل توضیح
propeller
پروانه هواپیما وکشتی وغیره
prompt
سریع,بی درنگ,باعث میشود
curb
جدول,زنجیر
announce
اعلام,اعلان کردن
chronicle
تاريخچه
commensurate
متناسب
aisle
راهرو
plausible
محتمل,پذیرفتنی
kinesthetic
حرکتی
assessed
ارزیابی شد
incapacitated
ناتوان
unwieldy
سنگین,بد هیکل,گنده
abhor
بیزاری
bear
داشتن,حمل کردن,تحمل کردن
tranquil
آرام
dire
وخیم,شوم,ترسناک
aviation
هوانوردی
correspondence
مکاتبات
set out
راه افتادن,شروع بکار کردن
peers
همسالان
adolescent
نوجوان
clamped
بسته شده,با گیره نگاهداشتن
patent
ثبت اختراع
triumph
پیروزی,فتح
undergoing
در حال گذراندن
inspection
بازرسی
coarse
درشت,زمخت,زبر
marred
مخدوش شده است
dedicate
وقف کن
entrepreneur
کارآفرین
snapped
شکسته شد
carry out
انجام دادن
insulation
عایق
compulsory
اجباری
tinted
رنگ شده
susceptible
مستعد
profoundly
عمیقا
instinct
غریزه
recite
از بر خواندن
vilified
بدنام شده
indispensable
ضروری
fidget
بی قراری
squeeze
چلاندن، فشار دادن
commence
آغاز میشود,شروع میکند
prosper
رونق
drench
خیس کردن
esoteric
ترسناک
contend
مبارزه کردن
towed
بکسل شده
blemish
لکه دار کردن,عیب,نقص,خسارت وارد کردن
turbulence
تلاطم,اغتشاش
demographic
جمعیتی
acute
حاد
inordinate
بی اندازه,مفرط
make up
درست کردن,تشکیل دادن
depicted
به تصویر کشیده شده
mandate
دستور,فرمان
unveiled
رونمایی کرد
disseminate
انتشار,publish
soak
خیس خوردن
discrepancies
مغایرت ها
nourishment
تغذیه,پرورش
conspicuous
قابل توجه
halt
مکث,متوقف
unfold
گشودن,اشکار کردن
rallied
تجمع کرد
adage
ضرب المثل
apparently
ظاهرا
inquisitiveness
کنجکاوی
catastrophic
مصیبت بار - فاجعه آمیز
frustration
نا امیدی,محرومیت
furnace
کوره,تنور
steer
هدایت کردن,راندن
in conjunction with
در رابطه با
tremor
لرزش
flaw
نقص,عیب
requisite
مورد نیاز,لازمه,احتیاج
expertise
تجربه و تخصص
annex
ضمیمه
incorporate
ادغام کردن
shore
ساحل
tutor
معلم خصوصی
inquiry
استعلام,پرس و جو
flourish
شکوفا شدن
interpretation
تفسیر
chop
تکه کردن,ریز ریز کردن
conferred
اعطا شد
utterly
کاملا,مطلقا
enthusiast
علاقهمند
ransacked
غارت شد,لخت کردن,جستجو کردن,زیاد کاوش کردن
bloom
شکوفه
moderately
نسبتا
inclusion
شمول
derived
نشات گرفته
congested
شلوغ,متراکم,انباشته
eradicate
ریشه کن کردن,از بین بردن
acquaintance
آشنایی,اگاهی
mangle
خرد کردن,له کردن,دستگاه پرس
perseverance
استقامت,مداومت
ethnic
قومی,نژادی
terrain
زمین
infringement
نقض,تخلف
steep
شیب تند