vocab 8 Flashcards
vogue
مد,رواج
verdant
سرسبز
weld
جوش,جوش دادن,جوشکاری کردن
stride
گام های بلند برداشتن
layoff
اخراج(کارمند یا کارگر)
brain drain
فرار مغز ها
hinder
مانع شود
elite
نخبه
lax
سست,سهل انگار
exploit
بهره برداری کامل,استثمار کردن
arithmetic
حسابی,حساب,علم حساب
flurry
سر و صدا
dweller
ساکن,مقیم
applaud
کف زدن برای تایید, تایید کردن,تحسین کردن
rapport
آرامش,توافق
bustle
شلوغی,هیا و هو
offender
مجرم,متخلف
protrude
بیرون زده
wreck
خراب کردن
cradle
گهواره,مهد
duress
اجبار
scrawny
لاغر
assert
ادعا کردن
decimate
از بین بردن
shrivel
چروک شدن,چین خوردن,خشک شدن
tightwad
خسیس
grievance
شکایت
crux
مشکل,معما
libelous
افترا
extortion
اخاذی
rattle
لرزاندن,سر و صدا,تق تق,خر خر
decency
نجابت,شایستگی
meticulous
دقیق,وسواسی
haphazard
اتفاقی,تصادفی
inclination
تمایل
perceptual
ادراکی
doodle
ابله
acclaim
تحسین,افرین گفتن
ambiguous
مبهم
cipher
رمزگذاری