Mutual Conversations Flashcards
Whatever happens, I am by your side.
هر اتفاقی بیفتد من در کنارت هستم.
Somehow [ˈsʌmhaʊ] (adv)
- Don’t worry, we’ll get the money back somehow.
- Somehow, I managed to lose[luːz] my keys.
- Maybe we could glue it together somehow or other.
به نحوی، یک جوری
1. نگران نباشید، ما پول را به نحوی پس خواهیم گرفت.
2. به نوعی موفق شدم کلیدهایم را گم کنم.
3. شاید بتوانیم به نحوی آن را به هم بچسبانیم.
- If I knew[nuː], I would have told you. (Cond. 3)
- If I had known that you were feeling sick, I would have called you.
اگه میدونستم بهت میگفتم.1
2. اگه میدونستم مریضی داری باهات تماس گرفته بودم.
beforehand(adv.)
1. I wish you had told me about the party beforehand, so I could have cleared my schedule.
2. We can meet up somewhere beforehand, to go with each other.
از پیش، پیشاپیش
1. ای کاش پیشاپیش در مورد مهمانی به من میگفتید تا میتونستم برنامهام رو خالی کنم.
2. میتوانیم از قبل در جایی ملاقات کنیم، تا با هم برویم.
If someone wants it, I will send it to them, if not, I will donate it to the university library.
اگر کسی بخواهد برایش می فرستم و اگر نه، به کتابخانه دانشگاه اهدا می کنم.
Did he fix the leaky faucet/tap?
آیا او شیر آب نشتی را تعمیر کرد؟
If a woman gives birth to a child, it is the duty of the man to pay for their maintenance.
اگر زنی فرزندی به دنیا آورد، نفقه آن بر عهده مرد است.
Does anyone know the answer to this question?
کسی جواب این سوال رو میدونه؟
- I don’t want to keep you any longer than necessary.
- I don’t want to keep you from your work.
- نمیخواهم بیش از حد لازم معطلتان کنم.
- نمیخواهم شما را از کارتان باز دارم.
- Let’s keep this between us, I’m not really happy with the current situation.
- Let’s keep this between us, I’m planning to propose to her.
- بین خودمون باشه، من واقعا از وضعیت فعلی راضی نیستم.
- بین خودمون باشه، من دارم برنامهریزی میکنم تا به او پیشنهاد ازدواج بدهم.
- If you hit the window with the ball, it would break. (2 cond.)
- If you had hit the target, you would have won the game.(3 cond.)
- اگر تو با توپ به پنجره میزدی، میشکست.
- اگر تو به هدف زده بودی، بازی را برده بودی.
John has put on a bit of weight lately, and he is trying to lose it.
جان اخیراً کمی وزن اضافه کرده است و سعی می کند آن را کاهش دهد.
- He had studied the material beforehand.
- I had already seen the movie.
- She had never seen a horse before.
- او مطالب را از قبل (پیشاپیش) مطالعه کرده بود.
- من قبلاً فیلم را دیده بودم.
- او قبلا هرگز اسبی ندیده بود.
- The children were being a bit naughty[ˈnɒːti], but it was all in good fun.
- His naughty behavior during class disrupted the entire lesson.
- بچهها کمی شیطون بودند، اما همه چیز به خوبی در حال شوخی بود.
- رفتار شیطونانهاش در حین کلاس باعث اختلال در کل درس شد.
- I will pay you in cash, once the job is done.
- Can I get a discount if I will pay you in cash?
- من به طور نقدی بهت پرداخت میکنم، وقتی کار تمام شد.
- آیا میتوانم تخفیف بگیرم اگر به طور نقدی پرداخت کنم؟
- I helped you with your homework, in return, you should help me clean the house.
- من به تو در تکالیفت کمک کردم، در عوض، تو باید به من در تمیزکردن خانه کمک کنی.
A: “Do you want to go to the park or the cinema?”
B: “I don’t mind. Whatever you prefer.”
فرد اول: “تو میخواهی بریم پارک یا سینما؟”
فرد دوم: “برام فرقی نمیکنه. هر کدام که تو دوست داری.”
A: “Do you want to come today or tomorrow?”
B: “I don’t care. Whenever is more convenient for you.”
فرد اول: “تو میخواهی امروز بیایی یا فردا؟”
فرد دوم: “برام فرقی نمیکنه. هر وقت که برات راحتتره.”
Alice: Why did you argue with your brother?
Bob: He said I was lazy and I disagreed with him.
Alice: Well, maybe you should talk and resolve your differences.
آلیس: چرا با برادرت دعوا (مشاجره) کردی؟
باب: او گفت که من تنبل هستم و من با این حرفش موافق نبودم.
آلیس: خب، شاید باید با هم صحبت کنید و اختلافاتتان را حل کنید.
Maryam: Why did you fight/quarrel [ˈkwɔːrəl] with your brother?
Ali: He said I was lazy and I disagreed with him.
Maryam: Well, maybe you should talk and resolve your quarrel.
مریم: چرا با برادرت دعوا کردی؟
علی: او گفت که من تنبل هستم و من با این حرفش موافق نبودم.
مریم: خب، شاید باید با هم صحبت کنید و اختلافاتتان را حل کنید.