Culinary Flashcards
Stir the pot occasionally.
گاهی قابلمه را هم بزنید.
Season with salt and pepper.
با نمک و فلفل ادویهدار کنید/چاشنی بزنید
Then add the sugar snap peas and let them simmer[‘sɪmə(r)] for 2 minutes.
سپس نخودفرنگی شکری را اضافه کنید و بگذارید 2 دقیقه بجوشد.
Bon appetite
نوش جان
The grater is useful for shredding cheese and vegetables.
رنده برای خرد کردن پنیر و سبزیجات مفید است.
- Please put the cutlery[‘kʌtlərɪ] in the cutlery holder.
- لطفاً سرویس قاشق و چنگال را در نگهدارنده قرار دهید.
Brew(v.)[bruː] {brewed, “}
1. The tea you have brewed is aromatic.
2. This beer has been especially brewed.
درست کردن آبجو، دم کردن (چایی، قهوه و…)
1. این چای که دم کردهاید خوشبو است.
2. این آبجو به طریق ویژهای به عمل آمدهاست.
Alice: “Hey Bob, what are you doing?”
Bob: “I’m brewing some coffee. Would you like a cup?”
Alice: “سلام باب، داری چیکار میکنی؟”
Bob: “دارم قهوه دم میکنم. میخواهی یک فنجان بریزم؟”