Lesson 1 Flashcards
Slipper
1. She put on her slippers as she entered the house.
Slippery[ˈslɪpəri]
2. The path was slippery after the rain, so she walked carefully.
Sleepy[ˈsliːpi]
3. After a long day of work, she felt incredibly sleepy.
دمپایی
1. وقتی وارد خانه شد دمپاییهایش را پوشید.
لیز، لغزنده
2. مسیر بعد از باران لغزنده بود، بنابراین او با احتیاط راه رفت.
خواب آلودگی
3. پس از یک روز کاری طولانی، او به طرز باورنکردنی احساس خواب آلودگی کرد.
What’s the use of this?
این به چه دردی میخوره؟
Look over
1. I’ll need some time to look over the report before the meeting.
Look through
2. She looked through the old photo album, reminiscing about her childhood.
Look round
3. She looked around the room before entering, checking for any signs of danger.
سریع بررسی کردن، سریع نگاهی انداختن
1. قبل از جلسه به مدتی برای بررسی گزارش نیاز دارم.
به چیزی گذرا نگاه کردن (مثل روزنامه)
2. او آلبوم عکس های قدیمی را نگاه کرد و خاطرات کودکی خود را به یاد آورد.
به دور و اطراف نگاه انداختن
3. قبل از ورود به اتاق نگاهی انداخت و علائم خطر را بررسی کرد.
Compensate[‘kɒmpenseɪt]
1. The company will compensate customers for any inconvenience caused.
Recompense[ˈrɛkəmpɛns]
2. He was generously recompensed for his efforts.
جبران کردن
1. شرکت برای هر گونه ناراحتی ایجاد شده به مشتریان غرامت خواهد داد.
پاداش
2. او سخاوتمندانه به خاطر زحماتش پاداش گرفت.
Bride & Groom
1. Mary was a beautiful bride and John was a handsome groom.
عروس و داماد
1. مریم عروس زیبایی بود و جان یک داماد خوش تیپ.
Be angry with
Make up
1. The two friends were angry with each other over a misunderstanding, but they made up and are now closer than ever.
قهر کردن
آشتی کردن
1. دو دوست به خاطر سوء تفاهم با هم قهر کرده بودند، اما آنها آشتی کردند و اکنون بیشتر از همیشه به هم نزدیک شده اند.
Provoke
1. His rude behavior provoked a fight.
Invoke
2. She invoked her right to a lawyer.
Evoke
3. The photograph evoked memories of our childhood.
تحریک کردن، فراخواندن
1. رفتار بی ادبانه دعوا را برانگیخت.
استناد کردن، استدعا کردن
2. او به حق خود برای داشتن وکیل استناد کرد.
یادآوری کردن، تداعی کردن
3. عکس خاطرات دوران کودکی ما را تداعی کرد.