Ethics Flashcards
All words or phrases which somehow are related to ethics
Justice
1. The court delivered justice by sentencing the guilty party to prison.
عدالت
1. دادگاه با محکوم کردن طرف مقصر به زندان، عدالت را اجرا کرد.
Fairness
1. The teacher showed fairness by giving all students an equal opportunity to participate.
انصاف
1. معلم با دادن فرصت برابر به همه دانش آموزان انصاف نشان داد.
hide /haɪd/ verb (past tense hid /hɪd/, past participle hidden /ˈhɪdn/)
1. He took off his ring to hide the fact that he was married.
پنهان کردن، مخفی نگه داشتن
۱. او حلقه اش را درآورد تا این حقیقت را پنهان کند که متاهل است.
Religious reformer
1. Religious reformers seek ways to align religious teachings with modern issues.
نواندیش/اصلاح طلب دینی
1. نواندیشان دینی به دنبال راه هایی برای همسویی آموزه های دینی با مسائل روز هستند.
Undermine (beliefs, faith, etc.)
1. Fake news can undermine people’s beliefs.
2. Constant criticism can undermine an employee’s confidence.
تضعیف (عقاید، ایمان و…)
1. اخبار جعلی می تواند باورهای مردم را تضعیف کند.
2. انتقاد مداوم می تواند اعتماد به نفس کارمند را تضعیف کند.
Religious laws/rulings
1. Islamic rulings include laws on worship and transactions.
2. Scholars interpret religious laws to guide the community.
قوانین/احکام دینی
1. احکام اسلامی شامل قوانین مربوط به عبادات و معاملات است.
2. علما قوانین دینی را برای هدایت جامعه تفسیر می کنند.
Recite
از بر خواندن، با صدایی موزون خواندن
Counterargument
استدلال متقابل