FAtoEN IO Flashcards
هویت
Identity
یکسان
Identical
منحصر به فرد
Idiosyncratic
ای دی ئو سینکراتیک
بیکار
Idle
بت
Idol
ایده آل
Ideal
آرمانگرایانه
Idealistic
برافروختن
Ignite
نادیده گرفتن
Ignore
غیرقانونی
Illegal
ناخوانا
Illegible
توهم
Illusion
توضیح دادن
Illustrate
تقلید
Imitation
تقلید کردن از
Give imitation of
بی طرف
Impartial
مانع شدن
Impede
اجرا کردن
Implement
درگیر کردن
Implicate
عظیم
Immense
مصون
Immune
پیامد
Implication
تهی کردن
Impoverish
چشمگیر
Impressive
بهبود دادن
Improve
نادرست
Inaccurate
آتش زا
Incendiary
انگیزه
Incentive
شیب
Incline
شامل شدن
Inclusion
ادغام کردن
Incorporate
بی تفاوتی
Indifference
بومی
Indigenous
غیر قابل خوردن
Inedible
اجتناب ناپذیر
Inevitable
جدایی ناپذیر
Inextricable
آلوده کردن
Infect
عفونت
Infection
استنباط
Inference
استنتاجی
Inferential
سریع آتش گیر
Inflammable
تحمیل کردن
Inflict
تأثیر
Influence
نفوذ
Influential
هوشمندانه
Ingenious
مؤلفه
Ingredient
زندگی کردن
Inhabit
استنشاق کردن، توي ریه کشیدن
inhale
ارث بردن
inherit
ارثی
inherited
قدرت عمل
ابتکار
پیشقدمی
initiative
مادرزادی، ذاتی
innate
بیگناه
innocent
ابتکاری
innovative
حشره
insect
الهام کردن
inspire
الهام
inspiration
نصب کردن (چیزی)
install
مثال
instance
دخالت کردن
interfere
دسیسه چیدن توطئه کردن فریفتن
intrigue
مورد حمله و تاخت و تاز قرار دادن
invade
متجاوز
invader
اختراع کردن
invent
خلاق – نوآور
inventive
سرمایه گذاری کردن
invest
دعوت کردن
invite
مورد حمله و تاخت و تاز قرار دادن
invade
نا مرنی
invisible
پافشاری کردن، اصرار کردن
insist
حشره
insect
پاشنه
instep
القا کردن
الهام بخشیدن
inspire
مثال
instance
فوری فورا لحظه
instant
آنی لحظه ای
instantaneous
توهین کردن، فحش دادن، توهین
insult
ترمیم
insulation
جدا کردن عایق کردن
insulate
الزوا- دور افتادگی
insularity
عایق کاری جداییش
insulation
هوش اطلاعات
intelligence
عقلانی فکری، ذهنی
intellectual
شدید
intense
تشدید کردن شدید کردن
intensify
حرف با کار کسی را قطع کردن
interrupt
مداخله کردن
intervene
حرف یا کار کسی را قطع کردن
interrupt
مست
intoxicated
حسی مبتنی بر احساس درونی
intuitive
عنبیه
iris
برگشت ناپذیر بلاتغییر. قطعی
irrevocable
آبیاری کردن
irrigate
آزردن رنجاندن عصبانی کردن
irritate
آزردگی، رنجش
irritation
ناهموار دندانه دار
jagged
کوزه دهن گشاد اثر نامطلوب گذاشتن
jar
حسود
jealous
به خطر انداختن
jeopardize
لطیفه کنایه زدن
jest