FAtoEN DH Flashcards
داده – اطلاعات
Data
لعنت
Damn
در حالت گیجی بودن
Daze
بحث کردن – مناظره
Debate
مقروض – بدهکار
Debtor
دهه
Decade
پوسیدن – پوسیدگی
Decay
دیی کِی
درگذشتن – مرگ
Decease
فریب دادن
Deceive
کشف رمز کردن
Decipher
دیی سایفر
تنزل کردن – نزدیک شدن به پایان
Decline
پوسیدن – از هم پاشیدن
Decompose
کاهش دادن
Decrease
شکست دادن
Defeat
شکست خوردن
To be defeated
عیب – نقص
Defect
سرکش
بی اعتنا
Defiant
کلاهبرداری کردن
Defraud
افسرده – ناامید
Dejected
عمدی – سنجیده
Deliberate
بزهکار
Delinquent
بزهکاری
Delinquency
خواستار شدن
Demand
تخریب کردن – ویران کردن
Demolish
(عمومی) متهم کردن
Denounce
متراکم
فشرده
غلیظ
Dense
ترک کردن – راهی شدن
Depart
ترسیم کردن
شرح دادن
Depict
به پایان رساندن
تخلیه کردن
Deplete
دِپ لیت
تحلیل منابع مصرفی
Depletion
محروم کردن – مجازات کردن
Deprive
سپرده گذاشتن – رسوب کردن
Deposit
پایین آمدن – تنزل کردن
Descend
شایستگی داشتن
Deserve
علی رغم
Despite
سرنوشت
Destiny
پیدا کردن
یافتن
نمایان کردن
Detect
بازداشتن – بر حذر داشتن
Deter
تنفر داشتن
Detest
مسیر انحرافی
Detour
کاستن از
Detract from
مضر – زیان آور
Detrimental
به زیان کسی
To one’s detriment
ویران کردن
Devastate
برنامه ریزی کردن – تعبیه کردن
Devise
دیوایز
به طور کامل خوردن و بلعیدن
Devour
اختصاص دادن
Devote
گویش
Dialect
منطقی – جدلی
Dialectic
کندن – سفر کردن (گذشته)
Dig (dug)
وضع پیچیده – سردوراهی
Dilemma
تقلیل یافتن – تنزل کردن
Diminish
نزولی
Diminishing
فروبردن – رنگرزی کردن
Dip
فاجعه – بلا
Disaster
افشاگری
Disclosure
محتاط – با خرد
Discreet
تبعیض قائل شدن
Discriminate
تبعیض – تبعیض نژادی
Discrimination
متزجر – کشنده
Disgusting
بیماری – مریض کردن
Disease
توهم زدایی – آرمان زدایی
Disillusionment
باز کردن کامل قطعات مونتاژ شده
Dismantle
مرخص کردن – معاف کردن
Dismiss
بی نظمی، اختلال
Disorder
فرستادن – گسیل کردن
Dispatch
توزیع کردن – بخشیدن
Dispense
مختل کننده – آشوب طلب
Disruptive
انتشار دادن – پخش کردن
Disseminate
رساله – پایان نامه
Dissertation
بد خدمت کردن
Disserve
متمایز – کاملا جدا – شفاف
Distinct
متمایز بودن از
Be distinct from
شاخص – متمایز – نمایانگر
Distinctive
واپیچاندن – تحریف کردن
Distort
دور انداختن – متروک ساختن
Discard
فاش کردن – افشا کردن
Disclose
ملال انگیز – افسرده کننده
Dismal
مرخص کردن – معاف کردن
Dismiss
اختلاف – روی اختلاف بحث کردن
Dispute
مختل کردن
Disrupt
پریشانی – اضطراب – ناراحتی شدید
Distress
الهی – خدایی
Divine
مدارک
Document
تسلط – غلبه
Dominance
غالب – برتر
Dominant
اهدا کردن – صدقه دادن – بخشیدن
Donate
شک – تردید
Doubt
شدید – جدی – موثر
Drastic
ترسیدن – ترس
Dread
خیساندن – آب دادن
Drench
خشکسالی
Drought
مشکوک – مبهم – نامعلوم
Dubious
مطمئن نبودن از – مشکوک بودن به
Being dubious about
نسخه – کپی – المثنی – چند برابر کردن
Duplicate
اقامت کردن – سکنی گزیدن
Dwell
تحلیل رفتن – تدریجا کم شدن
Dwindle
رشد ناقص
Dystrophy
اقتصادی
Economical
ویراستار
Editor
افزودن به درآمد – امتداد دادن
Eke out
استادانه درست کردن
Elaborate
دقیق شرح دادن – استادانه و به زحمت درست شده – پیچیدگی و ظرافت
Elaboration
بالا بردن اجسام و موقعیت
Elevate
حذف کردن
Eliminate
حائز شرایط
Eligible
نخبه – برگزیده – برگزیدن – سرآمدن
Elite
شرمسار – خجالتی
Embarrassed
سوار کشتی شدن
Embark on
در آغوش کشیدن – شامل بودن
Embrace
جنین قبل از هشت هفته
Embryo
نمایان شدن – پدیدار شدن
Emerge