9 Flashcards
برنامه ریزی برای اینده
to plan future
هماهنگ کردن فعالیت ها
coordinate activities
تنظیم خواب
regulate sleep
و به ویژه
and, in particular
من زندگی ام را بر اساس سخت کوشی بنا نهاده ام
i have based my life on hardworking, perseverance,
دوره های متوالی
successive periods
رابطه مابر اساس صداقت تعریف میشود
our relationship is defined by honesty.
بحث ما حول و حوش سیاست میچرخه
our discussion revolves around politics.
رژیم غذایی باید با ورزش همراه شود
any diet must be accompanied by works-out.
من از همراهی شما لذت میبرم
i enjoy your accompany
conspicuous
obvious
من برای افرادی که این عقیده را دارند متاسفم
i’m sorry for people, believing this belief.
hence
بنابراین
من بیشتر تحت تاثیر این قرار گرفتم
i was influenced more by this than that.
بیشتر حیاتی شده
become more crucial.
عمدتا
for the most part. mainly, mostly