Murder 2 Page 11-12 Flashcards
Hodell called the police, who soon tracked Tamar down. Panicked, she begged them not to send her home, telling them that her father had raped her and gotten her pregnant.
هادل با پلیس تماس گرفت و به زودی تامار را ردیابی کرد. وحشت زده از آنها خواست که او را به خانه نفرستند و به آنها گفت که پدرش به او تجاوز کرده و او را باردار کرده است.
to bring charges against Hodell.
برای طرح اتهام علیه هودل.
Hodell was charged with incest rather than rape.
هودل به جای تجاوز به زنای با محارم متهم شد.
was housed at a juvenile facility until the trial began two months later.
تا زمانی که دادگاه دو ماه بعد شروع شد، در یک مرکز نگهداری از نوجوانان مستقر بود.
Given Hodell’s high-profile clientele and esteemed reputation as a doctor, the case was covered feverishly in the tabloids
با توجه به مشتریان برجسته هادل و شهرت محترم او به عنوان یک پزشک، این پرونده به شدت در روزنامه ها پوشش داده شد.
and his legal team ran a shameless smear campaign against Tamar, painting her as a promiscuous pathological liar.
و تیم حقوقی او یک کمپین توهین آمیز بی شرمانه را علیه تامار به راه انداختند و او را به عنوان یک دروغگوی بیمارگونه وحشی معرفی کردند.
Tamar’s own mother even testified against her, claiming that her daughter had made false allegations of abuse before.
مادر خود تامار حتی علیه او شهادت داد و مدعی شد که دخترش قبلاً ادعاهای نادرستی از آزار و اذیت کرده است.
Another key defense witness was an actress named Lilian Lenarack.
یکی دیگر از شاهدان کلیدی دفاع، بازیگری به نام لیلیان لناراک بود.
Lilian testified that she’d been with Tamar to the doctor’s office on the day of the supposed abortion and claimed that the procedure had never happened.
لیلیان شهادت داد که در روز سقط احتمالی با تامار به مطب دکتر رفته بود و ادعا کرد که این عمل هرگز اتفاق نیفتاده است.
But the prosecution had some compelling witnesses of its own. Two people testified in support of Tamar’s allegations.
اما دادستانی برای خود شاهدان قانع کننده ای داشت. دو نفر در حمایت از ادعاهای تامار شهادت دادند.
Surrealists Fred Sexton and Kareen Taran, both of whom had attended parties at Hodell’s house.
فرد سکستون و کارین تاران، سورئالیستهایی که هر دو در مهمانیهای خانه هودل شرکت کرده بودند.
Hodell was so shameless that he had sexually abused his daughter in front of witnesses, and yet the evidence against him still wasn’t enough.
هودل آنقدر بی شرم بود که دخترش را در مقابل شاهدان مورد آزار جنسی قرار داده بود، اما شواهد علیه او هنوز کافی نبود.
Hodell was acquitted on Christmas Eve. Despite all the evidence against him, his power and influence in LA, along with a little systemic misogyny, made him untouchable. At least it did for now.
هودل در شب کریسمس تبرئه شد. علیرغم تمام شواهد علیه او، قدرت و نفوذ او در لس آنجلس، همراه با اندکی زن ستیزی سیستمی، او را غیرقابل لمس کرد. حداقل فعلا اینطور شد.
Coming up, Hodell tries to silence a witness for good, and detectives lay a trap for the doctor inside his own home.
هودل سعی می کند یک شاهد را برای همیشه ساکت کند و کارآگاهان برای دکتر در خانه خودش تله می گذارند.
Hodell had never felt more festive than he did during the Christmas period of 1949. His exoneration was the greatest gift he could have asked for.
هادل هرگز به اندازه او در دوره کریسمس 1949 احساس جشن نکرده بود. تبرئه او بزرگترین هدیه ای بود که او می توانست درخواست کند.