Lesson 31,32,33 Flashcards
Commuter
مسافر هر روزه میان خانه و محل کار
Confine
نگه داشتن، زندانی و محبوس کردن
Idle
بیکار، تنبل، وقت تلف کردن
Idol
بت، معشوق
Jest
شوخی، مضحکه، دست انداختن
Patriotic
وطنپرستانه
Dispute
دعوا کردن، جنگیدن، بحث و مشاجره
Valor
شجاعت، دلیری
Lunatic
دیوانه، آدم احمق
Vein
روحیه، رگه، نشان و اثر
Uneventful
بدون حادثه
Fertile
بارور
Refer
ارجاع دادن، فرستادن
Distress
اندوه، عذاب، درد
Diminish
کم کردن
Maximum
حداکثر
Flee
فرار کردن
Vulnerable
آسیبپذیر
Signify
معنی دادن، دلالت داشتن بر
Mythology
اسطورهشناسی
Collegue
همکار
Torment
عذاب، زجر
Provide
فراهم کردن
Loyalty
وفاداری
Volunteer
داوطلب
Prejudice
تعصب، پیشداوری
Shrill
گوشخراش، تیز و تند
Jolly
خوش، بذلهگو
Witty
شوخ، بامزه
Hinder
مانع شدن، مزاحم شدن
Lecture
سخنرانی
Abuse
سوء استفاده
Mumble
منمن کردن، زیر لب صحبت کردن
Mute
ساکت، خاموش
Wad
دسته، توده، پر کردن
Retain
نگه داشتن، حفظ کردن