Lesson 10 Flashcards
Discern
تشخیص دادن distinguish , recognize
Discernible
قابل تشخیص
Delinquent
Culprit متخلف ، خطاکار
Numerous
Abundant , many فراوان ، متعدد، بی شمار
Gifted
Talented, clever با استعداد، تیزهوش
Rage
Anger خشم ، غضب
Sage
Wise , intelligent حکیم، هوشمند، عاقل
Sagacious
حکیم ، هوشمند ، عاقل
Masculine
Male مردانه
Feminine
Female زنانه
Frank
Honest , candid رک ، صریح ، روراست
Vacant/ vacancy
جای خالی، پست بدون متصدی
Fortune
Wealth / chance پول و ثروت
بخت و شانس
Misfortune
Bad luck بدبختی، بدشانسی
Fortunate
Lucky خوش شانس ، خوش بخت
Squeeze
Press, crush فشار دادن، له کردن
Staff
Employees کارکنان، کارمندان
Unaccustomed
Unfamiliar ناآشنا ، نامانوس
Idle
Inactive , worthless بدون استفاده، غیرفعال، تنبل، بیکار
Idol
Icon, god , hero معبود ، بت
Luxurious
مجلل ، لوکس
Juvenile
نوجوان adolescent
Criterion
Standard ملاک، معیار ، ضابطه
Subordinate
Inferior کارمند، فرمانبردار ، درجه پایین تر
Reside/ resident
Live in , inhabit سکونت داشتم / مقیم ، ساکن
Upshot
Result
Outcome
نتیجه ، سرانجام
Enumerate
لیست کردن ، برشمردن
Furtive
Covert, secret پنهان
Latent
Hidden , concealed نهفته ، موجود ولی پنهان
Laden with
Rife with
Full of
Replete
سرشار از ، مملو از ، پر از
Rife
Replete
Laden
Widespread
شایع، متدوال ، مملو ، پر
Commodity
Goods, product کالا
Abhore
تنفر داشتن از hate , detest
Nullify
لغوکردن، خنثی کردن repeal , invalidate
Null
پوچ تهی annul
Viable
Feasible . Practical عملی ، شدنی
Vulnerable
آسیب پذیر
Bulky
Huge بزرگ ، عظیم
Indulge
افراط کردن ، زیاده روی کردن overspend
Divulge
افشا کردن ، برملا کردن
Adhere/ adherence
Conform چسبیدن
تبعیت ، پایبندی ، چسبندگی
Yield
Produce محصول و ثمره دادن
Surrender ، تن در دادن ، تسلیم شدن