G2 Flashcards
sensory
حسی
integrate
ترکیب کردن،ادغام کردن
Extend
گسترش دادن،ادامه دادن،طول دادن
Circuit
مدار،جریان
Require
لازم داشتن،نیاز داشتن
Command
فرمان،دستور
Belittle
موجک کردن،تحقیر کردن،بی ارزش جلوه دادن
Direction
مسیر جهت
مدیریت کردن،هدایت کردن
Sequentional
متوالی،پی در پی
Promote
ارتقا دادن،ترویج دادن
Acceleration
شتاب بخشیدن،تسریع
Equilibrium
تعادل،موازنه
Generate
تولید کردن،ایجاد کردن
integrative
ترکیبی،تلفیقی،ادغام کننده
Segment
بخش،قسمت
Terminate
پایان دادن،تمام کردن
Elicit
برانگیختن،استخراج کردن
Transmit
منتقل کردن،ارسال کردن
Relay
تقویت کردن،بازپخش
Locate
در جایی قرار گرفتن/دادن
Give rise
باعث شدن،بوجود اوردن
innervate
عصب رسانی کردن
Excite
برانگیخته کردن،تحریک کردن
Constitute
تشکیل دادن
Excitable
قابل تحریک
Exhibit
Show
Spontaneus
خودجوش،خود به خود
Diverging(of paths or lines)
واگرا
Converging
همگرا
Discharge
تخلیه
incoming
ورودی
Tract
مجرا،لوله
inhibitory
بازدارنده
Surrounding
اطراف،پیرامون
Association
ارتباط،پیوستگی
Collateral
جانبی،کناری،پهلو
Adjacent
مجاور،نزدیک،همجوار
Sharpen
تیز کردن،تند کردن
Primary
اولیه،اصلی
Tendency
تمایل،گرایش
Ascend
بالا رفتن
Descend
پایین امدن
Bifurcate
دوشاخه شدن،منشعب شدن
Simultaneous
همزمان
Forelimb
پا یا باله جلویی