6 Flashcards
Consult
مشورت کردن
Typically
معمولا
Confidiontially
بطور محرمانه
Dramatically
بطور برجسته
Trace
ردیابی کزدن
infrastructure
زیرساخت
Technocracy
فن سالاری
Radically
ریشه یا بنیادی
Datafication
داده سازی
Boundry
مرز
Vocal critic
کسی که رک انتقاداتشو میگه
Revision
تجدید نظر/اصلاح
Framework
چهارچوب
Oblige
وادار کردن
Agitation
اضطراب
Map out
نقشه کشیدن
Pipe like
لوله مانند
allegedly
ظاهرا
ادعا شده
Plethora
مقدار زیاد
Data intensive
حجم زیاد داده
Discrepancy
اختلاف
Contemporary
معاصر
Mediate
واسطه گری
Restrict
محدود کردن
implication
مفهوم/معنی
innovation
نوآوری
Overarching
فراگیر
Broadly
بطور گسترده
Visual
بصری
Pertaining to
مربوط به
Exchange
مبادله
Commercial
تجاری
flow
جریان
Draw on
استفاده مردن از چیزی برای هدف معین
Attribute
نسبت دادن
Constitute
تشکیل دادن
Transition
گذار. تغییر. تحول
Liberal
ازاد
Repurposing
استفاده مجدد
Statistic
امار