1 Flashcards
insight
فهم،بصیرت
Prevalence
شیوع
Resilience
انعطاف پذیری،تاب آوری
Overarching
مهم و تاثیر گذار
Competency
شایستگی،بیاقت
Assimilate
کاملا درک کردن
همانند ساختن/شبیه کردن
جذب کردن
Stigmatize
برچسب منفی زدن
Trainee
کارآموز
Buffer
سپر
Modulate
تعدیل کردن
تنظیم کردن
Discern
درک کردن،تشخیص دادن
Underscore
تاکید کردن
Confound
گیج کردن،مختل کردن
Disclose
آشکار کردن،فاش کردن
infirmity
ضعف،ناتوانی،بیماری
Subthreshhold
زیرآستانه ای
Retrospective
گذشته نگرانه
overdiagnisis
تشخیص غیر ضروری
Comprehensive
همه جانبه
Peer
همتا،جفت
Integrate
ادغام کردن
initiative
مبتکرانه
Intend
قصد داشتن
Severity
شدت
Alongside
در کنار
Stance
حالت وضع
موضع نگرش
Spot
متوجه شدن چیزی که که در حالت عادی دیدنش دشواره
intervention
مداخله
Adjustment
اصلاح،تنطیم
Workload
حجم کار
Deteriorate
بدتر شدن
Percieve
درک کردن
Survey
نظرسنجی
Odd
شانس،احتمال
Counter part
همتا
Conducive
مفید
Bear in mind
در نظر داشته باشید
inherent
ذاتی
Stigma
ننگ،انگ
Spectrum
طیف
Optimal
بهینه
extrapolate
نتیجه گیری با شواهد بیرونی
Flare
شعله،زبانه کشیدن
Reflect
بازاندیشی،تامل کردن
Excerpt
نقل قول برگزیده،قطعه منتخب
Portfolio
آثار
Enhance
تقویت کردن
Demographic
مردم شناسی
intrinsic
باطنی،درونی
Extrinsic
خارجی
Self-efficacy
خود کار آمدی
Rife
متداول
Autonomy
خودمختاری
Evocation
تداعی کردن
برانگیختن
Contemplate
اندیشیدن در نظر داشتن
Spoon-feeding
مهیا کردن چیزی برای کسی بدون تلاش او
لقمه رو حاضر و اماده تحویل دادن
Buy-in
موافقت و پذیرش
Destigmatizing
تابوزدایی
Should the need arise
هر گاه نیازش پیش امد
Perception
آگاهی
درک
Detrimental
مضر
It at odds
مخالف بودن
Albeit
اکر چه
Espouse
حمایت کزدن،جانبداری کردن
Alienate
بیگانه کردن،از خود راندن
Strive
تلاش
Cohesion
همبستگی
intact
سالم و دست نخورده
Clerkship
کاراموزی
Tackle
از عهده کاری برامدن
Protruded
بیرون امده برجسته
Adverse
نا مطلوب
Credible
باور کردنی موثق
Gait
راه رفتن
Apathy
بی علاقگی
Dub
دو برابر کردن
Harvest
درو کردن
Debilitate
ناتوان کردن
Exacerbate
بدتر کردن. تشدید کزدن
Dwindle
کم شدن تحلیل رفتن
Overwrought
عصبی هیجان زده
Scarce
Rare
Collate
مقابله کردن
تطبیق دادن
Stratify
طبقه بندی کردن
Associate
شریک کردن
پیوستن
Perturb
ناراحت شدن
مزاحم شدن
Accord
موافقت کردن
وفق دادن
توافق
Mushroom
بسرعت ایجاد کردن
Entwined
به هم پیچیده
Tactile
لمسی
Stunned
شوکه شده
intimidate
ترساندن
Plateaued
ثابت