F S07 E19 Flashcards

1
Q

Blow off

A
شانه خالی کردن، اعتنا نکردن، نادیده گرفتن
Phrasal verb
رابطه‌ای را تمام کردن
Phrasal verb
# blow فوت کردن
blow of فوت کنی بره، نادیده بگیری، اعتنا نکنی یه فوت خرجش دکنس
How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
2
Q

Pact پَکت

A

عهد، میثاق، پیمان، معاهده، پیمان بستن

  • a pact made between two nations
  • پیمانی که میان دو ملت بسته شده است
  • a non-aggression pact
  • پیمان عدم تجاوز
  • the pact we made with you is never to be broken
  • عهدی که با تو بستیم هرگز شکستنی نیست
How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
3
Q

Subtle

سادِل

A

زیرک، محیل، ماهرانه، دقیق، لطیف، تیز و نافذ

  • a subtle gas
  • گاز نامتراکم
  • a subtle thinker
  • یک متفکر ظریف انگار
  • subtle reasoning
  • استدلال زیرکانه
  • a subtle device
  • یک ابزار ظریف
How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
4
Q

Legitimate

لِجیتیمِت

A

حلال‌زاده، درست، برحق، قانونی، مشروع
legit: قانونی
- He claimed to be the legitimate son of the king.
- او ادعا می‌کرد که پسر مشروع پادشاه است.
- two legitimate daughters and one illegitimate son
- دو دختر حلال‌زاده و یک پسر حرام‌زاده
- a legitimate claim
- ادعای قانونی

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
5
Q

Neither

A
⤵️یعنی تا ته کارت رو ببین معنی زیاده
با: nor) نه این نه آن، نه... نه...
- He neither smokes nor drinks.
- او نه سیگار می‌کشد و نه مشروب می‌خورد.
- I could neither laugh nor cry.
- نه می‌توانستم بخندم نه گریه کنم.
Conjunction
هیچ‌کدام
- Neither boy went.
- هیچ‌کدام (از آن دو پسر) نرفتند.
- He made two suggestions but neither was accepted.
- او دو پیشنهاد کرد؛ ولی هیچ‌کدام مورد قبول واقع نشد.
- "will you have tea or coffee?" "neither, thanks"
- «چای می‌خواهید یا قهوه؟» «هیچ‌کدام - ممنونم»
Pronoun
هیچ‌یک، هیچ‌یک از این دو
- Neither of them was invited.
- هیچ‌یک از آن دو دعوت نشده بود.
- On neither side of the street are there any trees.
- در هیچ‌یک از دو سوی خیابان درخت وجود ندارد.
Adjective
هیچ
Adverb
نه این و نه آن
- He doesn't drink, neither does he smoke.
- او مشروب نمی‌خورد، سیگار هم نمی‌کشد.
- If she won't go, I won't neither.
- اگر او نرود، من هم نخواهم رفت.
How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
6
Q

Either

A
(درمورد دو چیز یا دو کس) یکی از، یا این... یا آن...، (در جمله‌ی منفی) هیچ‌یک از، هیچ‌کدام از، نه این... نه آن...
- Either day would suit me.
- یکی از این دو روز برای من مناسب است.
- I don't like either book.
- نه این کتاب را دوست دارم نه آن کتاب را، هیچ‌کدام از کتاب‌ها را دوست ندارم.
Adjective
هر دو، هم این... هم آن...، هر یک از دو
Pronoun
یکی، یا این یا آن، هریک، هرکدام، (در جمله‌ی منفی) هیچ‌یک، نه این نه آن، هیچ‌کدام
- either one
- هریک، هرکدام، یکی
Conjunction
آن هم، هم، تازه
Adverb
(در جمله‌ی منفی) آن هم، هم، تازه
How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
7
Q

Domineering

دامینیِر

A

سلطه‌جویی کردن، تحکم کردن، مستبدانه حکومت کردن

  • He tends to domineer.
  • او تمایل به سلطه‌گرایی دارد.
How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
8
Q

Sloppy

س لاپی

A

کثیف، درهم‌وبرهم، نامرتب، شلخته

  • a sloppy student
  • شاگرد شورتی
  • Susan dresses sloppily.
  • سوسن شلخته‌وار لباس می‌پوشد.
  • sloppy writing
  • نگارش سرهم‌بندی‌شده
  • sloppy repair
  • تعمیر ناشیانه
How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
9
Q

Shrill

شریل

A

تیز، روشن، مصر، مصرانه، صدای خیلی زیر، شبیه صفیر،جیغ کشیدن

  • a shrill whistel
  • یک سوت تیزآوا
  • a bird with a shrill call
  • پرنده‌ای با صدای گوش‌خراش
How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
10
Q

Intently

An intently look

A

بااشتیاق، مشتاقانه

نگاه خیره,(نگاه با قصد قرض قفلی شاید، چون از همون intent قصد و قرض میاد)

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
11
Q

Authentic

آوثِنتیک

A
authen: معتبر
شاید از autherise میاد
صحیح، معتبر، درست، موثق، قابل‌اعتماد
- an authentic news report
- گزارش خبری معتبر
- an authentic antique
- عتیقه‌ی اصل
- an authentic smile
- یک لبخند صادقانه (واقعی)
- an authentic act
- یک عمل مجاز (قانونی)
How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
12
Q

Fashion

A

نحوه، چگونگی، شیوه
Verb - transitive
ساختن، درست کردن، به‌شکل درآوردن
- He fashioned his statues out of the finest marbles.
- او تندیس‌های خود را از بهترین سنگ مرمر می‌ساخت.
Verb - transitive
هرچیز (به ویژه جامه) که طبق مد روز باشد

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
13
Q

Carve
کارو

A

حک کردن، تراشیدن، کنده کاری کردن، بریدن

  • He carved two wooden statues.
  • او دو تندیس چوبی حک کرد.
  • Don’t carve your name on trees!
  • نام خود را روی درخت نکن!
  • a stone carver
  • سنگ‌تراش، حجار
  • A beautifully carved door.
  • دری که به‌طور زیبایی حکاکی (کنده‌کاری) شده است.
How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
14
Q

Raid

رِید

A

تاخت و تاز، یورش، حمله ناگهانی، ورود ناگهانی پلیس، یورش آوردن، هجوم آوردن

  • a border raid
  • یورش مرزی
  • an air raid
  • یورش (حمله‌ی) هوایی
  • a raid of the coastal villages by armed bandits
  • یورش به دهات ساحلی توسط دزدان مسلح
How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
15
Q

Perish

پِریش

A

مردن، هلاک شدن، تلف شدن، نابود کردن
#این آقا مهران پریش هم خدمتی بچه ساری یه رخی میگیره انگار همه واسش هلاکن وتلف شدن
- to perish by the blow of a tomahawk
- با ضربه‌ی تبرزین به هلاکت رسیدن
- many soldiers perished
- سربازان زیادی جان خود را از دست دادند
- Their skeletons too have perished.
- اسکلت‌های آن‌ها نیز نابود شده است.

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly