F S07 E16 Flashcards

1
Q

Veil

وِیل

A

حجاب،پرده،نقاب،چادر،پوشاندن،حجابزدن،پردهزدن،مستوریاپنهانکردن

-theregulationshavingtodowiththeveil-مقرراتوابستهبهحجاب- aveilofsilence-پرده‌ایازسکوت-Hetoreawaytheveilofmysterythatsurroundedthatrobbery.-اوازاسراریکهآنسرقترااحاطهکردهبود،پرده‌برداریکرد.-criticismwhichwashiddenundertheveilofbuffoonery-انتقادیکهزیرنقابدلقک‌بازیپنهانکردهبودند-Twoveiledwomenenteredtheshop.-دوخانمروبنده‌زدهواردمغازهشدند.-Thecolonelveiledhisangerwithsoftwords.-سرهنگخشمخودراباکلماتیآرامپوشاند.-inthemorningswhenmistveilsthemountains-دربامدادانکهمهکوه‌هاراپنهانمی‌کند- aveiledthreat-تهدیددرلفافه

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
2
Q

Ordain

اُردِین

A

ترتیبدادن،مقدرکردن،وضعکردن،امرکردن،فرماندادن

  • Aboynotyetfittoordainhislife.-پسریکههنوزنمی‌تواندزندگیخودراسامانبدهد.-Theplanwasordainedbythegovernment.-آنبرنامهتوسطدولتمقررشدهبود.- aparliament-ordainedlaw-قانونوضعشدهتوسطپارلمان-TheendofeachofusisordainedbyGod.
How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
3
Q

Saliva

سالای وا

A

بزاق،آبدهان

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
4
Q

Wrap

رَپ

A

پیچیدن،حلقهکردن،پوشانیدن،لفافه‌دارکردن،پنهانکردن،بسته‌بندیکردن،قنداقکردن

  • Mysisterwrappedherarmsaroundthebaby.
  • خواهرمبازوانخودرادورکودکحلقهکرد.
  • Iwrappedtheshawlaroundmyneck.
  • شال‌گردنرادورگردنمپیچیدم.
  • Wrapthisthreadaroundyourfinger.
  • ایننخرادورانگشتتبپیچ.
  • atownwrappedinfog
  • شهریکهمهآنرافراگرفتهبود
  • Theboxwaswrappedinaplasticsheet.
  • جعبهباورقه‌یپلاستیکیپوشاندهشدهبود.
  • Theyaresowrappedupintheirchildrenthattheyhavestoppedsocializing.
  • آن‌قدرسرگرمبچه‌هایخودهستندکهدیگرباکسیمعاشرتنمی‌کنند.
How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
5
Q

Draft

A

پیش‌نویس،چرک‌نویس،مسوده،طرح‌اولیه،نوشته‌یاطرحمقدماتی(قابلتجدیدنظر) (نسخهیاولوخطخوردگیدارهرچیز)

(بانکداریوپول) (draught)حواله،برات،برات‌کشی،حوالهبینبانکی(درانگلیسیبریتانیایی)،سفته،سندقرضه،اوراقبهادار

(ماهی‌‌گیری)مقدارماهیگرفتهشدهدرهرتور،بهکشتیکشیدنتورماهیگیری

کشش،حمال،تعدادیحیوانکهچیزیرامی‌کشند

(مهندسیمکانیک)نیرویلازمبرایکشیدنگاوآهنیاسایروسایل،فشاربهجلو،ظرفیتبارگیری،کششبار

قلپ،جرعه،قرت،میزاندارویآبگونهکههرباربایدخوردهشود،دوز،مقدار

(هوایادود) (دودسیگار) (میزانهوایادودکههربارفروبردهمیشود)پک،نفس،دم،استنشاق

(کشتیرانی) (عمقآبموردنیازکشتیپرازباربرایآنکهبهکفدریابرخوردنکند.)آبخور،آب‌نشین،عمققایقدرزیرآب

(هوا) (جریانهوایسردیکهدراتاقمی‌وزد) (جریانهوادریکفضایبسته)جریان،کوران،هواکش،جریانهوا،دستگاهیبرایتنظیمجریانهوا

(عامیانه)میزانآبجو(وغیره)کههربارازبشکهکشیدهمیشود، (کشیدهشدهازبشکه)بشکه‌ای

(نظامی)خدمتاجباری،خدمتنظام

(ورزش‌هایحرفه‌ای)سهمیه‌یهرتیمبرایاستخدامبازیکنانجدید(Noun)(نامزدیانتخابات)برگزینی،انتخاب

پیش‌نویسکردن،چرک‌نویسکردن،طراحیاولیهکردن

(کسیرابرایهرگونهخدمت)فراخواستن،بهخدمتزیرپرچماحضارکردن،فراخواندن(برایخدمتنظامیخصوصادرزمانجنگ)،برگزیدن(Verb - transitive)(ورزش‌هایحرفه‌ای)انتخابکردن،برگزیدن(یکبازیکنحرفه‌ایجدیدبرایتیم)(Adjective)(حیوان)باربر،بارکش

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
6
Q

Envy

اِنوی

A

رشک،حسد،حسادت،حسدبردنبه،غبطهخوردن
همه به اینایی که کتونی N (نیوبالانس) و V(وِجا) دارن حیودی میکنن
-Herbeautyarousedhersisters’envy.-زیباییاورشکخواهرانشرابرانگیخت.-Shediditoutofenvy.-ازرویحسادتآنکارراکرد.-Hecouldnothidehisenvyofme.-اونمی‌توانسترشکخودرانسبتبهمنپنهانکند.-Herblueeyesweretheenvyofallthegirlsintheclass.-چشمانآبیاوحسادتهمه‌یدخترانکلاسرابرمی‌انگیخت.-EveryoneenviedIraj.-همهبهایرجرشکمی‌بردند.-Hehasalwaysenviedothers’goodluck.-اوهمیشهبهنیکبختیدیگرانغبطهخوردهاست.

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
7
Q

Console

کان سُل

A

تسلیدادن،دلداریدادن،آرامکردن

  • Itriedtoconsolethebereavedmother.-سعیکردممادرداغ‌دیدهراتسلیبدهم.

(Noun)(تاقچهوغیره)پایه‌یبازویی،پایه‌یسه‌گوش،گونیا(Noun)(اُرگ)میز،پیشخوان(Noun)(رادیو،تلویزیونوغیره)جعبه،کنسول(Noun)(برق،فنی)میزفرمان،پیشانه(Noun)(معماری)پایه‌یگچبری

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
8
Q

Bode

بود

A

پیشگوییکردن،نشانهبودن(از)،حاکیبودناز،دلالتداشتن(بر)،شگونداشتن

-Thedearthofrainbodesillforthefarmers.-بارانکمبرایکشاورزانآینده‌یبدیرانشانمی‌دهد.-Themeetingofthetwoleadersbodeswellforthefutureofthecountry.-ملاقاتدورهبرسیاسیبرایکشورآینده‌یخوبیرانویدمی‌دهد.

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
9
Q

Prompt

پرامت

A

بی‌درنگ،سریعکردن،بهفعالیتواداشتن،برانگیختن،سریع،عاجل،آماده،چالاک،سوفلوریکردن

-Ourpromptreplysatisfiedhim.-پاسخبدونمعطلیمااوراخرسندکرد.- Ipromptlyopenedthewindow.-بی‌درنگدریچهراگشودم.-Sheispromptingettingthingsdone.-اودرانجامکارهاسرعتعملدارد.- apromptdecision-تصمیمسریع-atteno’clockprompt-درستسرساعتده-promptday-روزوعده،روزضرب‌الاجل-Hepaidtherentontimeandtherewasnoneedofwrittenprompts.-اوبه‌موقعکرایهرامی‌دادونیازیبهیادآوریکتبینبود.-Hiswifepromptedhimtosellthehouse.-زنشاوراوادارکردکهخانهرابفروشد.-Curiositypromptedhertoopenthebox.-کنجکاویاورابرآنداشتکهجعبهرابازکند.

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly