F S07 E10 Flashcards
Betroth
بیتروث
نامزدکردن،مراسمنامزدیبعملآوردن
-Hebetrothedhisdaughtertothestranger.-اودخترخودرابهنامزدیمردغریبهدرآورد.
#از این ریشه ها بود تو بازی اسکایریم جمع میکردی واسه معجون ازدواج!!!!!
Contest
مباحثهوجدلکردن،اعتراضداشتنبر،ستیزهکردن،مشاجره،مسابقه،رقابت،دعوا
-tocontest(thevalidityof) awill-اعتباروصیتنامهایراموردپرسشقراردادن-tocontestaseatintheparliament-برای(مسند)نمایندگیدرپارلمانمبارزهکردن-Theycontestedeveryinchoflandintheirretreat.-آنهادرحینعقبنشینیازهروجبزمینباسرسختیدفاعکردند.- acontesttogainthepeople’sgoodwill-پیکاربرایبهدستآوردنحسننیتمردم- abeautycontest-مسابقهیزیبایی- afishingcontest-مسابقهیماهیگیری
Unbearable
آن بِیر ابل
تحملناپذیر،غیرقابلتحمل،تابناپذیر
Bear
بِیر
دو معنیه تا پایین بخون، تحمل کردن هم هست
جانورشناسی)خرس(Noun)آدمخشنوبیادب،گردنکلفتوزمخت(Noun)(بازارسهام)کسیکهمعتقداستقیمتسهامروبهنزولاست(ومعمولاسهامخودرامیفروشدتابعداهمانهاراارزانتربخرد) (مخالفآنمیشود:bull)،سلففروشیسهاماوراققرضهدربورسبهقیمتیارزانترازقیمتواقعی
- abearmarketandabullmarket-بازارروبهنزولوبازارروبهترقی
(Verb - transitive)تحملکردن،متحملشدن،تابآوردن
-tobearthecost-هزینهرامتحملشدن-Shecouldn’tbearhermother-in-law.-یارایتحملمادرشوهرشرانداشت.-Prisonlifewasdifficulttobear.-تحملزندگیدرزنداندشواربود.
Disrupt
دیس راپت
منقطعکردن،درهمگسیختن
-Threeperiodsoffaultinglefttherocksdisrupted.- (زمینشناسی)سهدورانگسلشصخرههارادرهمشکستهاست.-Strikingstudentsdisruptedtheprofessors’meeting.-دانشجویاناعتصابیجلسهاستادانرابههمزدند.-Thetrafficwasdisruptedfortwohours.-رفتوآمدبهمدتدوساعتمختلشد.
Subtle
سادِل
زیرک،محیل،ماهرانه،دقیق،لطیف،تیزونافذ
#ساده دل (سادل) خونده میشه اما خیلی زیرک و ماهرانه و دقیق و تیز حرف (بی) رو قایم کرده اصلانم سادل نیست پس
- asubtlegas-گازنامتراکم- asubtlethinker-یکمتفکرظریفانگار-subtlereasoning-استدلالزیرکانه- asubtledevice-یکابزارظریف
Wrecking
رِکینگ
خانهکوبی،ساختمانخرابکنی(Adjective)(Noun)تباهگری،ویرانگری،خرابکاری،درهمکوبی،فروپاشی(Adjective)(Noun)وابستهبهویرانسازییاخرابکردن
- awreckingcrew-کارگرانویژهیتخریب
Implode
ازداخلترکیدن،ازداخلمنفجرشدن #explode/implode