F S03 E22 Flashcards
Sewer سواِر
گنداب،مجرایفاضلاب،اگو،بخیهزننده،ماشیندوزندگی،گندابراه،مجرایفاضلابساختن
Cologne کُلُن
ادوکلن،آبگونهیمعطر(eaudeCologneهممیگویند)
Noun)شهرکلن(درباخترآلمان
Moron مُران
آدمسبکمغزوکمعقل،آدماحمقوابله
Aisle آیل
راهرو،جناح
Vicious ویشِس
بدسگال،بدکار،شریر،تباهکار،فاسد،بدطینت،نادرست
Representation
نمایش،نمایندگی،تمثال،نماینده،ارائه
(Noun)نمایش،نمایندگی
- theissueofChineserepresentationattheU.N.
- موضوعنمایندگیکشورچیندرسازمانمللمتحد
- representationsinpotteryofmiceandfrogs
- نمونههایسفالیازموشووزغ
- thispoemisasymbolicrepresentationofhell
- اینشعرتصویرینمادینازجهنماست.
- Ahmad’srepresentationsthatitwastheotherdriver’sfault
- اظهاراحمدمبنیبراینکهتقصیرازرانندهیدیگربود
- makenofalserepresentationstome!
- حرفهایدروغبهمنتحویلنده!
Represent
نمایشدادن،نمایاندن،فهماندن،نمایندگیکردن،وانمودکردن،بیانکردن
- inthemovie,thepriestisrepresentedasanevilman
- دراینفیلمکشیشبهعنوانیکمردخبیثتجسمشدهاست.
Snap
بشکن،گسیختن،قاپیدن،گازناگهانیسگ،قزنقفلی،گیرهفنری،لقمه،یکگاز،مهرزنی،قالبزنی،چفت،قفلکیفوغیره،عجله،شتابزدگی،ناگهانی،بیمقدمه،گازگرفتن،قاپیدن،چسبیدنبه،قاپزدن،سخننیشدارگفتن،عوعوکردن
- thedogsnappedatmyhand
- سگدستمراگاززد.
- thedogsnappedthemeatintheair
- سگگوشترادرهوا(بادهان)قاپید.
- thewindsnappedhishataway
- بادکلاهشرابرد.
- theysnappedatouroffer
- پیشنهادماراباجانودلپذیرفتند.
- heisreadytosnapatanyopportunity
- آمادهاستکههرفرصتیراقاپبزند.
- thebranchsnappedandIfelltotheground
- شاخهباصداشکستومنبرزمینافتادم.
- undertheheavyweighttheropesnapped
- طنابدرزیربارسنگینپارهشد.
- thewindsnappedtheelectricalcables
- بادسیمهایبرقراپارهکرد.
- afterthreedaysofbattle,hisnervessnapped
- (مجازی)پسازسهروزنبرداعصاباوخرابشد(ازهمگسیخت).
Mannered
دارایسبکیارفتاربخصوص،تصنعی
- ill-mannered
- بدرفتار
- asolemnlymanneredceremony
- مراسمیبهطرزبسیاررسمیوجدی
- amanneredliterarystyle
- سبکادبیپرتصنع
Manner
راه،روش،طریقه،چگونگی،طرز،رسوم،عادات،رفتار،ادب،تربیت،نوع،قسم
- themannerofopeningthisbox
- طرزبازکردناینجعبه
- hespokeinanoffensivemanner
- اوبهطرززنندهایحرفمیزد.
- foodpreparedintheChinesemanner
- خوراکیکهبهروشچینیتهیهشدهاست
- hissarcasticmanner
- رفتارسخرهآمیزاو
Sarcastic
طعنهآمیز،نیشدار،زهرخندهدار
- besarcastic
- طعنهزدن،گواژیدن،کنایهزدن
Portrayal
تصویر،نمایش،مجسمسازی،تجسم،تعریف
Critic
نقدگر،نکوهشگر،سخنسنج،نقاد،انتقادکننده،کارشناس،خبره
- aliterarycritic
- منتقدادبی
- amusiccritic
- هنرسنجموسیقی
- televisioncritics
- منتقدین(برنامههای)تلویزیون
Criticism
نقدادبی،انتقاد،عیبجویی،نقدگری،نکوهش
- ahistoryofliterarycriticisminAmerica
- تاریخنقدادبیدرامریکا
- acollectionofArnold’spoetryandcriticism
- مجموعهیاشعارونقدهایآرنولد
Drama
درام،نمایش،تاتر،نمایشنامه