English Word 3 Flashcards
Component
مؤلفه
جز
Virtual
مجازى
نزديك به
عملا
Rational
معقول
منطقى
Authentic
صحيح
قابل اعتماد
Constitution
ساختار
قانون اساسى
Mutual
دو طرفه
Voluntary
داوطلبانه
اختيارى
Arbitrary
خودسرانه
دلبخواهى
Inevitable
ناچار
Achieve
دست يافتن
رسيدن
Confine
نگاه داشتن
محدود كردن
Compile
جمع آورى كردن
گرداورى كردن
Induce
متقاعد كردن
باعث شدن
Conceive
درك كردن
حامله شدن
Dispute
مشاجره كردن
Contraction
انقباض
Obstacle
مانع
Restrain
مهار كردن
جلوگيرى كردن
Reflect
بازتابيدن
Innovation
نوآورى
Implicate
دلالت كردن
Deviation
انحراف جنسى
Obstruct
مانع شدن
Trait
ويژگى
مشخصه
نشان اختصاصى
Possessive
ملكى
حساس به دارايى
Convert
تبديل كردن
Intervene
وساطت كردن
Accompany
همراهى كردن
Disperse
پراكنده شدن
متفرق شدن
Expansive
گسترده
Substitute
جانشين كردن
Correspond
مطابق بودن
مكاتبه داشتن
Advocate
دفاع كردن
حامى
Undertake
عهده دار شدن
متعهد شدن
Contend
ادعا كردن
رقابت كردن
Devote
وقف كردن
اختصاص دادن
Derive
نتيجه گرفتن
Undergo
تحمل كردن
Glance
نظر اجمالى
نگاه كردن
Articulate
سخنور
واضح سخن گفتن
Affect
تاثير گذاشتن
Insight
بصيرت
Coherence
پيوستگى
Scope
محدوده
Proceed
پيش رفتن
Remnant
اثر
باقى مانده
Deal
معامله
Solidarity
اتحاد
انسجام
همكارى
Reveal
آشكار كردن
فاش كردن
Amend
اصلاح كردن
Acquire
بدست اوردن
Confound
گيج كردن
Enhance
ارتقا دادن
Trigger
شروع كردن
به راه انداختن
فعال كردن
Coincide
منطبق شدن
همزمان بودن
Surge
افزايش شديد و ناگهانى
حركت سريع
Assimilate
همانند ساختن و يكى كردن
جذب كردن
Denote
دلالت داشتن
معنى دادن
Implement
اجرا كردن
ابزار
Delineate
مشخص كردن
معين كردن
Undermine
ضعيف كردن
تحليل بردن
Comply
تبعيت كردن
Fluctuate
نوسان كردن
بالا و پايين رفتن
Distribute
پخش كردن
تقسيم كردن
Deviate
منحرف كردن
Indispensable
واجب
ضرورى
Regulate
تنظيم كردن
تعديل كردن
Coordinate
هماهنگ كردن
سازماندهى كردن
Interpret
ترجمه كردن
تفسير كردن
Violate
تجاوز كردن
نقض كردن
Infringe
تخلف كردن
Differential
تفاوت
تفاضلى
Decent
اراسته
محجوب
نجيب
Potent
قوى
Probe
تحقيق كردن
بررسى كردن
Navigate
هدايت كردن هواپيما
ناوبرى كردن
Ponder
عميق انديشيدن
درباره ى چيزى فكر كردن
Expound
توضيح دادن