English Flashcards
Accompany
همراه بودن
Subarea
زمینه فرعی
Squirm
وول خوردن
Menstruation
قاعدگی
Trigger
ایجاد میکنه
Concede
Add
Outgrown
Grow fast
Contempt
تحقیر
Primarily
عمدتا
Contradiction
مغایر
Irreconcilable
ناسازگار
Baffle
گیج کردن
Contemplate
اندیشیدن
Stagnation
رکود
Inevitable
اجتناب ناپذیر
Subsequent
بعدی
Disguise
تغییر دادن
Inferiority
حقارت
Diffusion
پراکندگی
Reprimand
توبیخ
Incentive
مشوق
Vain
بیهوده
Precisely
دقیقا
Optimal
مطلوب
Comprise
دربرمیگیره
Dispense
عرضه کردن
Scolding
سرزنش
Terminate
خاتمه دادن
Prejudice
تعصب
Soprano
a woman or girl with a voice that can sing the highest notes
Rehearsal
a time when all the people involved in a play, dance, etc. practise in order to prepare for a performance تمرین
Peacock
طاووس
Pigeon
کفتر
Sparrow
گنجشک
Rigorous
دقیق
Absorb
جذب شدن
Comprise
دربرمیگیرد
Tackle
حل کردن
Priceless
بسیار پرقیمت
Heuristic
روش اکتشافی
Provocative
Stimulating
Rot
Decate
Carcasses
Body of dead animals
Dismembered
بریده و جداشده
Prestigious
با اعتبار
Stark raving mad
دیوانه زنجیره ای
Tarantula
عقرب
Contemporary
معاصر
Fortnight
دوهفته
Misery
بدبختی
Stubborn
کله شق
Cunning
مکار
Speculate
فرض کردن
On the basis of this
بر این مبنا
Induce
to cause something to happen
Trigger
راه انداختن
Electroconvulsive
الکتروشوک
Convulsion
تشنج
Fracture
شکستگی
Inpatient
بستری شده
Intervention
مداخله
Contention
مجادله. درگیری
Intertwined
درهم تنیده
Utilize
به کار گرفتن. بهره بردن
Faculty
قوه ذهنی، استعداد فکری
Manifest
آشکار شدن
Emit
صادر شدن(رفتار)
Obsolete
آبسلیت. منسوخ شده
Rear
تربیت کردن. بزرگ کردن
Assertion
اظهارات
Intermittent
متناوب
Interval
فاصله، مدت
Monarchic
سلطنتی
Presumably
احتمالا
Affiliation
پیوندجویی
Sine qua non
سینِی کوآنان. Prerequisite. پیش نیاز. امر لازم
Unevenness
نابرابری
Quite
کاملا
Disparity
اختلاف. بی شباهتی
Discrepancy
تفاوت. اختلاف
Retrospective analysis
تجزیه و تحلیل گذشته نگر
World class
تراز اول جهان
Fallacy
استدلال غلط. سفسطه
Psychoanalysis
روانکاوی
Intrapsychic
درون روانی
Sublimation
والایش
Reverence
تکریم
Contempt
تحقیر
Principle of falsifiability
اصل ابطال پذیری
Violate
نقض کردن
Comprehensive
جامع
Collective unconscious
ناهشیار جمعی
Enduring
پایدار
Discrete
مجزا
Fuse
امیختن
Optimization
بهینه سازی
Implicit
ضمنی
Abiding
پایدار
Conducive
منجرشونده. موجب شونده
Coin
ابداع کردن
Coercion
اجبار
Meek
فروتن. آرام. نجیب. مظلوم
Frankness
صراحت. رک گویی
Alleviate
سبک کردن. آرام کردن. کم کردن
Evasive
طفره رفتن
Transient
ناپایدار. گذرا
Congenital
مادرزاد
Subtlety
تیزبینی. زیرکی
Assertive
جسور
Inclination
تمایل
Evolve
تحول یافتن
Introspection
درون نگری
Landmark
دوران ساز
Psychiatrist
روان پزشک
Conformity
همرنگی
Retrieve
بازیابی
Duplicate
بازسازی
Undertake
Do
Inert
ناکار. بی اثر
Pertaining
مربوط بودن
Antecedent
پیشین. سابقه
Distorted
تحریف شده
Adolescence
نوجوانی
Nurture
تربیت
Shrink
کوچک بشه
Substantially
به طور قابل توجهی
Conception
لقاح
Exitability
هیجان پذیری
Postulation
Assumption
Excitation
برانگیختگی
Inhibition
بازداری
Interplay
تعامل
Impede
مانع شدن
Plausible
باورکردنی. محتمل
Perfunctory dismissal
رد کردن سریع و باعجله و بی دقت
Incredulity
بی دقتی
Guarded acceptance
پذیرش محافظه کارانه
Barrier
مانع
Curriculum
برنامه آموزشی
Boost
زیاد کردن. بالا بردن
Ameliorate
بهبود بخشیدن. بهتر کردن
Predestination
سرنوشت. فلسفه جبرس
Flattering
تملق امیز
Optimistic
خوش بین
Eminently
به طور برجسته
Endow
بخشیدن. اعطا کردن
Germinal
نوجنینی
Fertilize
بارور ساختن
Uterus
رحم
Embryonic
رویانی
Umbilical cord
بند ناف
Membranes
غشا. پوشش
Fetus
جنین
Infected
معیوب
Lead
سرب
Mercury
جیوه
Miscarriage
سقط جنین
Womb
رحم
Visual acuity
تیزی بینایی
Elicit
فراخوانی کردن
Citrus
مرکبات
Stroking
نوازش
Odor
بو
Acquisition
فراگیری
Coordinated
هماهنگ
Proximodistal
مرکزی پیرامونی
Prone
متمایل. حساس
Accomplishment
موفقیت
Vividly
آشکارا
Energize
نیرومند ساختن
Strive
تلاش کردن
Radically
اساسا
Ambiguous
مبهم
Initiative
ابتکار عمل
Repel
دفع کردن. رد کردن
Vacillate
تردید داشتن. دودل بودن
Reservoir
مخزن
Gratification
ارضا. لذت. خشنودی
Repertoire
خزانه
Startle
یکه خوردن
Spontaneously
خودانگیخته
Fussiness
ایرادگیری
Caressing
نوازش کردن
Cling
اویزان شدن
Acquire
کسب کردن
Gratify
براورده شدن مثلا هدف
Assimilation
درون سازی
Incorporate
وارد میشن
Accommodation
برون سازی
Primarily
عمدتا
Literally
دقیقا
Object permanence
پایداری شی
Volume
حجم
Animism
جاندارپنداری
Attributing
نسبت دادن
Twinkle/winking
چشمک زدن
Concrete
عینی
Tangible
ملموس
Grasp
درک کردن
Reversibility
برگشت پذیری
Justification
توجیه
Unsophisticated
ناپخته
Simultaneously
بع طور همزمان
Meta cognition
فراشناخت
Moral conscience
وجدان اخلاقی
Identify
همانندسازی
Drawing upon
با بهره گیری از
Pertinent
ارتباط داشتن
Virtually
تقریبا
Intensify
تشدید کردن
Irritated
تحریک پذیری
Caretaking
محبت امیز
Appraisal
ارزیابی
Conformity
پیروی
Unduly
بیش از حد
Suppress
متوقف کردن
Childrearing
فرزند پروری
Warmth
صمیمیت
Permissiveness
اسان گیر
Authoritative
مقتدر
Compliance
اطاعت
Affection
محبت
Authoritarian
مستبد
Indulgent
اسان گیر
Conformity
پیروی
Unduly
بیش از حد
Suppress
متوقف کردن
Childrearing
فرزند پروری
Warmth
صمیمیت
Permissiveness
اسان گیر
Authoritative
مقتدر
Compliance
اطاعت
Affection
محبت
Authoritarian
مستبد
Indulgent
اسان گیر
Greedy
حریص
Merely
صرفا
Satiety
سیری
Faint
غش کردن
Occasionally
گهگاه
Turmoil
اضطراب
Dejection
افسردگی
Gloom
دلتنگی
Excitability
تحریک پذیری
Excitatory
تحریکی
Inhibitory
بازداری
Postulation
Assumption
Impede
مانع شدن
Devaluate
تحقیر
Implicit
تلویحی. نااشکار. سربسته
Interracial
بین نژادی
Congruent
همراستا
Preceding
پیشین. مقدم
Compliment
تعریف کردن
Fustigate
انتقاد کردن
Dual
دوگانه
Puzzling
گیج کننده
Dilate
گشاد شدن
Perspire
عرق کردن
Denote
علامت بود
Immerse
غرق شدن
Common sense
عقل سلیم
Instantaneously
فورا
Vigorous
نیرومند
Deteriorate
بدتر کردن. رو به وخامت
Tragedy
مصیبت
Devastate
تباه و ویران شدن
Setbacks
شکست. بدبیاری
Upcoming
قریب الوقوع
Distinction
تمایز
That is
یعنی
So forth
الی اخر
Upholsterer
رویه دوز
Hostile
متخاصم
Family ties
پیوند یا رابطه خانوادگی
Legacy
میراث
Neoanalytic
نو تحلیلگر
Represse
سرکوب کردن
Markedly
به نحو چشمگیری
Unearth
برملا کردن
Trivial
پیش پا افتاده
Repository
مخزن
Discharge
تخلیه کردن
Slips of the tongue
لغزش زبانی
Innermost
عمیق ترین
Internalize
درون سازی
Counterforce
نیروی مخالف
Accuse
متهم کردن
Mold
شکل گرفتن
Exogenous
شهوت زا
Deprivation
محرومیت
Bowel
روده
Stingy
خسیس
Suppress
متوقف کردن
Determinant
تعیین کننده
Compensate
جبران کردن
Competent
با کفایت
Notion
مفهوم. تصور
Accumulate
روی هم انباشتن
Race
نژاد
Quest
جستجو
Completeness
کمال
Unqualified
بی قید و شرط
Foster
تقویت کردن
Dictate
حکم کردن
Fulfillment
تحقق بخشیدن
Ambiguity
ابهام
Symmetry
تقارن
Divergent
واگرا
Bisected
دونیم شده
Indecisive
غیرقطعی
Respiration
تنفس
Exhalation
بیرون دادن نفس
Visceral
احشایی
Deterioration
زوال. بدتر شدن
Stir
Provoke تحریک کردن
Advocate
طرفداری کردن. دفاع کردن
Millennia
هزاران سال
Curriculum
برنامه تحصیلی
Hence
بنابراین. ازین رو
Confederate
همراه. هم پیمان
Objector
معترض
Adversary
رقیب opponent
Appraisal
ارزیابی
Delimitation
تحدید حدود
Follow up study
مطالعه پیگیرانه
Declare
اعلام کردن. گفتن
Instantaneous
فوری
Nosology
مبحث شناسی و تقسیم بندی امراض
Ascertain
Determine
Serviceable
مفید
Devise
ابذاع کردن
Ascribe
نسبت دادن
Intermediate
میانه
Reciprocal determinism
جبرگرایی دوسویه
Causal
علی
Expectancy
انتظار
Dread
ترس
Devise
ابذاع کردن
Ascribe
نسبت دادن
Intermediate
میانه
Reciprocal determinism
جبرگرایی دوسویه
Causal
علی
Expectancy
انتظار