D3-films and story after mid-term Flashcards
as little as possible
کمترین حد ممکن
latest
آخرین
exhibition
نمایشگاه
artist
هنرمند، نقاش
raw
خام، نپخته، نارس، بی تجربه
carry on
ادامه دادن
favour(n,v)
تقاضا، توجه، مساعدت، خدمت، نیکی کردن به
battery
باتری
lay
تخم گذاشتن
A chicken that is kept in a small box to lay her eggs
demonstrate
تظاهرات کردن، اثبات کردن، نشان دادن
warrior
جنگجو، مبارز
loft
اتاق زیر شیروانی
afterwards
پس از آن
turkey
بوقلمون
calf
گوساله
veal
گوشت گوساله
sporty
صفت
ورزشی
artistic
هنرمندانه، باهنر
tidy up
تمیز کردن
humble
فروتن، متواضع، خاکی، خاضع، محقر
This is my humble home
pigpen
آغل خوک
lorry
کامیون، بارکش
cocktail
نوشیدنی الکلی
precious
گران بها، قیمتی
date
نامزد
alibi(n,v)
بهانه، بهانه آوردن
pepper
فلفل
beautician
آرایشگر زنانه
drill
دریل، مته
pantomime
پانتومیم
plumber
لوله کش
piper
لوله کش
symptom
علامت، نشانه
dental problems may be a symptom for other illness
sort
مرتب کردن، جور کردن
sponsor
حمایت مالی کردن، حمایت کردن، بانی چیزی شدن
bother(n,v)
زحمت، اذیت، زحمت دادن، اذیت کردن، عذاب دادن، مخل آسایش شدن
Is that man bothering you
suspect(n,adj,v)
مظنون ،مشکوک، حدس زدن، ظن کردن
the police have arrested a suspect
investigate
تحقیق کردن، بررسی کردن
robbery
دزدی، سرقت
registration
ثبت، نام نویسی
digestive
هاضمه
gown
لباس شب، لباس بلند زنانه
stare
خیره شدن، زل زدن
What you staring at
butcher
قصاب
accuse
متهم کردن، تهمت زدن
hysterical
احساسی
once upon a time
روزی روزگاری
injured
جراحت، زخم
miracle
معجزه، اعجاز
hoard(n,v)
ذخیره، احتکار، انباشتن، احتکار کردن
gleam
سوسو زدن، نور دادن
creepy
ترسناک
hint(n,v)
اشاره، راهنمایی، اشاره کردن، راهنمایی کردن
launch
راه اندازی کردن، روانه کردن، راه انداختن، به آب انداختن کشتی
tangle
در هم و برهم کردن، ژولیدن، ژولیده کردن
mop(n,v)
گرد گیر، پاک کردن، گرد گیری کردن
knit
بافتن، دوخت و دوز کردن
dart
دارت
sew
دوختن
brush
قلم مو
get used to it
به اون عادت کردم
hay fever
عافیت باشه
let down
پایین انداختن
Let down your hair
distinctly
به وضوح
mumble
منو من کردن( دیدی منو من میکنه طرف☺️☺️☺️)
annoy
آزار دادن، اذیت کردن
adorable
قابل ستایش، شایان ستایش
chart(n,v)
جدول، چارت، کشیدن نقشه، برروی نقشه نشان دادن
fragile
شکننده، نازک، لطیف، ترد
easily broken or damaged
sapling
نهال، قلمه درخت
sprout(n,v)
جوانه، جوانه زدن، سبز شدن
ruffian=thug
دزد، قاتل،آدم وحشی، آدم گردن کلفت
a violent person, especially one involved in crime
ivy
پیچک
quicksand
ماسه متحرک