Chapter 14 Az Mast Ke Bar Mast Flashcards
بر راستي بال نظر كرد و چنين گفت
امروز همه روي جهان زير پر ماست
عقاب به كشيدگي و گستردگي بال هايش نگاه كرد و با غرور گفت اكنون همه ي جهان زير پر و بال من و تحت تسلط من است
بر اوج چو پرواز كنم از نظر تيز
ميبينم اگر ذره اي اندر تك درياست
وقتي بر اوج اسمان پرواز كنم با نگاه تيزبينم اگر يك ذره ميز در ته دريا حركت كند ان را ميبينم
گر بر سر خاشاك يكي پشه بجنبد
جنبيدن ان پشه عيان در نظر ماست
اگر بر روي خاشاكي پشه اي ( جنبنده اي كوچك) حركت كند حركت ان پشه را اشكار و واضح ميبينم
بسيار مني كرد و ز تقدير نترسيد
بنگر كه از اين چرخ جفا پيشه چه برخاست
عقاب بسيار خودستايي كرد و از سرنوشت و تقدير نترسيد
توجه كن كه اين روزگار ستمگر چه بلايي بر سرش اورد
ناگه ز كمينگاه يكي سخت كماني
تيري ز قضاي بد بگشاد بر او راست
ناگهان از بخت و سرنوشت بد از كمينگاهي تير انداز بيرحمي تيري مستقيم به سوي او رها كرد
بر بال عقاب امد ان تير جگر دوز
وز ابر مر او را به سوي خاك فرو كاست
ان تير كشنده بر بال عقاب اصابت كرد و عقاب را از اسمان به زمين پايين انداخت
بر خاك بيافتاد و بغلتيد چو ماهي
وانگاه پر خويش گشاد از چپ و از راست
عقاب به روي زمين افتاد و مانند ماهي به روي خاك غلتيد انگاه پر و بال خود را از چپ و راست باز كرد (در حال جان كندن بود )
گفتا عجب است اين كه ز چوبي و ز اهن
اين تيزي و تندي و پريدن ز كجا خاست
عقاب با خود گفت عجب است از يك تير كه از چوب و اهن است اين برندگي و سرعت و تيز پروازي چگونه به وجود امد
زي تير نگه كرد و پر خويش بر او ديد
گفتا ز كه ناليم كه از ماست كه بر ماست
عقاب به سوي تير نگاه كرد و پر خود را بر روي ان ديد گفت از دست كه شكايت كنم و بنالم ريرا عامل همه ي بدبختي ها و گرفتاري ها از خود ماست
زي تير نگه كرد و پر خويش بر او ديد
گفتا ز كه ناليم كه از ماست كه بر ماست
مفهوم
هر چه بر سرما مي ايد نتيجه عمل و كردار خود ماست
روزي ز سر سنگ عقابي به هوا خاست
واندر طلب طعمه پر و بال بياراست
روزي از روي سنگي عقابي به اسمان بلند شد و در جست و جوي غذا پرو بال خود را باز كرد و اماده ي پرواز شد