6 Flashcards
کاملا عاری بودن از
این رمانی عاری از خرد و ابتکار است
Devoid of s.th
It is a novel devoid of wit and inventiveness
کاملا فاقد چیزی بودن
استخدام شده گان فاقد هیچ تجربه ای هستند
Destitute of s.th
Young recruiters are destitute of any experience
عاری بودن از چیزی، فاقد چیزی بودن
به نظر می رسد فارغ التحصیلان امروز کاملاً آگاه هستند که آینده بدون انتظارات متعارف است
Bereft of s.th
Today’s graduates seem keenly aware that the future is bereft of conventional expectations
سرسخت و متعصب
سالی یک جامعه گرای متعصب است
Dyed-in-the-wool
Sally is a dyed-in-the-wool socialist
به کسی یا چیزی وفادار ماندن
اون قول داد بقیه عمرش به اون وفادار بمونه
Cleave to s.b or s.th
She promised to cleave only to him for the rest of her life
وسعت چیزی
حد چیزی
وسعت دانشش من و با ستایش پر کرد
Breadth of s.th
The breadth of his knowledge filled me with admiration
بی فایده بودن
کمک اون بی فایده بود
Be of no avail
His help was no avail
مطمئنا، یقینا ، تا حد زیادی
اونا تا حد زیادی مشکل مالی دارن
In spades
They had financial trouble in spades
در چیزی گیر افتادن
برای چی ما باید تو جزئیات قانونی گیر بیفتم
Get bogged down in s.th
Why should we get bogged down in legal details
شهادت به چیزی دادن
من میتونم به انرژی زیادش شهادت بدم
Attest to s.th
I can attest to his tremendous energy
به چیزی با شک و ذن نگریستن
اون به پیشنهاد با ذن نگریست
Look askance at s.th
He looked askance at the offer
نقطه مقابل چیزی بودن
نظر اون خلاف نظر عمومی بود
Be antithetical to s.th
A view point that was antithetical to conventional wisdom