500 GMAT Flashcards
faction
فرقه، حزب
fanatic
متعصب
fastidious
سخت گیر، مشکل پسند
grandiose
با شکوه
gravity
جدیت
guile
حیله، خیانت
deceit
فریب
incessant
پیوسته، بی وقفه
abridge
خلاصه کردن، کوتاه کردن
abrogate
لغو کردن
absolve
تبرئه کردن
apposite
apt
تمایل
مناسب
apprehensive
نگران، باهوش
inconclusive
conclusive
بی نتیجه، قاطع
elaboration
پیچیدگی
devoid
تهی، عاری
incursion
حمله، تهاجم
indemnify
جبران خسارت
constraint
restraint
محدودیت
خویشتن داری، پرهیز
limber
خم کردن، خمیده
litigate
دعوا کردن، تعقیب قانونی کردن
dearth
فقدان، کمبود
dictum
حکم، گفته
diffuse
منتشر شده، پخش کردن
accede
راه یافتن، رضایت دادن
acclaim
تحسین کردن، ادعا کردن
Accretion
افزایش، اتحاد
arid
خشک
Arrogant
گستاخ، مغرور
calamity
فاجعه، مصیبت
caliber
استعداد، گنجایش
conciliation
سازش، مصالحه
despoil
غارت کردن، چپاول
despotism
استبداد
Destitute
تهی دست
detached
جدا منفصل
hinder
deter
مانع شدن
harbor
بندرگاه
incompetence
بی کفایتی
complacent
از خود راضی
hamper
مانع شدن
haphazard
اتفاقی، تصادفی