آرنولد گزل Flashcards
گزل جزء گروه روانشناسانی است که معتقد به مکتب (1) هستند. او را باید پیشوای طرفداران (2) به شمار آورد.
1- رشد داخلی یا نمو یافتگی
2- رشد طبیعی
گزل به عنوان یکی از مشهورترین روانشناسان آمریکا و پیشگام مکتب رشد داخلی (نمویافتگی)، عقیدهاش بر این پایه بود که «رشد داخلی، یعنی تغییرات ساختی که تابع (1) هستند و البته (2) نیز سهمی اساسی در این تغییرات دارد».
گزل را به عنوان (3) میشناسند.
1- خصوصیات کروموزومی سلول بارورشده
2- محیط
3- پدر روانشناسی کودک
او روند رشد کودکان را ناشی از (1) میدانست و به باور او تمامی جنبههای رشد(اعم از جسمانی، روانی، شناختی و اجتماعی) به گونهای هماهنگ و سازمانیافته پیش میروند و (2) کودک همراه با تکامل دستگاه عصبی وی، در جریان این رشد دخالت تام دارند.
1- قوانین طبیعت
2- نظام عصبی
گزل رشد را تابع یک (1) میدانست و معتقد بود که مراحل رشد، از پیش مشخص شدهاند و به گونهای متوالی، نظامدار و سازمانیافته به پیش خواهند رفت. اندیشههای گزل موجب پیدایش (2) در روند رشد گردید.
1- جدول زمانی
2- نهضت هنجاریابی
از جمله کارهای گزل این بود که یکی از نخستین (1) را گسترش داد. همچنین “(2)” گزل در سراسر دنیا جهت ارزیابی رفتار کودک شیرخوار و به عنوان نقطه شروعی در سایر آزمایشات شیرخواران مورد استفاده قرار گرفته است.
1- تستهای هوش کودک
2- برنامهها و جداول رشد
بنا بر اعتقاد گزل رشد فرایندی است که از (1) سرچشمه می گیرد و (2) تنها یک (3) بر این فرایند دارد. بدین سبب وی هم درخانه و هم درمدرسه از آزادی رشد کودک در حدود توان وعلاقه او طرفداری می کند و هر نوع اجبار یا محدودیت را ناقص رشد و پرورش سالم می داند، زیرا در وجود کودک (4) پدید می آورد و به سازندگی و باروری وی لطمه وارد می سازد.
1- درون فرد
2- محیط
3- تاثیر فرعی
4- روحیه منفی گرایی
گزل رشد را چنین توصیف مینماید: رشد عبارت است از عناصر ذاتی تعامل که (1) و (2) را مشخص مینماید. گزل به این حقیقت معتقد بود که باید محیطی وجود داشته باشد تا یک ارگانیزم بتواند در آن تحول یابد و همچنین کودک در (3) و (4) تکامل مییابد ولی او معتقد بود که استعداد و توانمندیهای ذاتی بلوغ، رشد و تحول که در وجود کودک نهفته است در ترکیببندی ذهن و تحول وی بسیار موثر است.
1- پدیدآییهای شکلی
2- تغییرپذیریهای دورههای زندگی
3- بین خانواده
4- فرهنگ محیط
گزل معتقد بود که رسش تحت تاثیر دو نیروی عمده است . نخست اینکه (1) است . ولی گزل معتقد بود که رشد کودک (2) هدایت می شود که او این فرایند را (3) نامید. ویژگی بارز رشد مبتنی بر رسش این است که همواره به صورت مراحل ثابت آشکار می شود. این مساله را می توان نخست در جنین در حال رشد مشاهده کرد.
1- کودک محصول محیط خویش
2- از درون و بر اثر عمل ژن ها
3- رسش
گزل با (1) به کودکان مخالف بود. کودکان هنگامی که آمادگی پیدا کنند و (2) انها به قدر کافی رشد کند، می توانند بنشینند، راه بروند. آنها در زمان مناسب و با هدایت عوامل درونیشان به تدریج بر تکالیف مختلف تسلط میابند.
1- آموزش زود هنگام مطالب
2- دستگاه عصبی
رسش به فرایندی اطلاق می شود که از طریق آن رشد بوسیله (1) و در درجه اول توسط (2) که مواد شیمیایی درون هسته سلول هستند کنترل می شود. گزل بر این باور بود که تمام شخصیت در کنترل رسش است.
1- عوامل درونی
2- ژن ها
گزل معتقد بود که در مطالعه رشد نباید پدیده ها را تنها در (1) اندازه بگیریم، بلکه باید (2) را نیز مورد بررسی قرار دهیم. (2) هرچیزی که در شکل یا قالب معینی قرار دارد. مثلا : پلک زدن. اما انچه بیشترین اهمیت را دارد، (3) است. یعنی فرایندی که اعمال با استفاده از آن سازماندهی می شوند. مثلا: ببنایی کودکان، در زمان تولد می تواند بی هدف به اطراف حرکت کند، ولی پس از چند روز و حتی چند ساعت نوزاد می تواند چشم های خود را ثابت نگه دارد و برای مدتی کوتاه به اشیا نگاه کند.او می تواند چشم هایش را ثابت نگه دارد و به طور ارادی به چیزها خیره شود.
در ۱ ماهگی نوزادان می توانند به حلقه هایی که در مقابلشان آویزان شده نگاه و حرکت آن را در یک قوس بازتابی ۹۰ درجه ای دنبال کنند، این توانایی از نوعی سازماندهی جدید حکایت دارد.
1- شکل کلی آنها
2- الگوها
3- فرایند الگوسازی
۱ ) اصل سوگیری نمو:
بنابر این اصل دستگاه عصبی – حرکتی از یکسو دارای (1) است و از سوی دیگر این تحول از (2) است.
1- تحولی از سر به پا یا اصطلاحا سری – دمی
2- نزدیک به دور یا مرکز – پیرامونی
۲ ) اصل درهم تنیدگی متقابل:
بر اساس این اصل استقرار (1) و (2) شکل گیری های حرکتی پدیدار می شوند و باید فرصتی به دستگاه عصبی – حرکتی داده شود تا این الگو ها با هم (3) شوند و (4) را بوجود آورند .
1- الگو های حرکتی
2- هماهنگی بین آنها
3- هماهنگ
4- ساختار های حرکتی
۳ ) اصل ناقرینگی کنشی:
بنابر این اصل انسان که در آغاز زندگی (1) است یعنی فرقی بین سمت راست و چپ بدن خود حس نمی کند بزودی این تمایل در او قوت می گیرد که (2) عمل کند. پس (1) حالتی موقتی است و خیلی زود در فرد تمایلی بوجود می آید که به اعضای سمت راست یا چپ بدن تکیه می کند. بر این اساس فرد چب برتر یا راست برتر می شود.
1- دو سو توان
2- یک طرفی و یک جانبه
۴ ) اصل تفرد یا نمو یافتگی متفرد کننده:
بر پایه این اصل فرد به (1) خود دست می یابد و در عین حال به یک ردیف (2) نایل می گردد. رشد هر انسان علاوه بر اینکه متاثر از محیط است، کاملا (3) است. در اصل رفتار انسان به (4) وابسته است.
1- نمو یافتگی نوعی
2- سازشهای اختصاصی
3- فردی
4- پدید آیی شکلی و کنشی رفتار فردی
۵) اصل نوسانهای خود نظم جو:
این اصل عبارت است از اینکه (1). این تحول به صورت خطی نیست و نوسانهایی دارد و یک نوع بازگشت هایی در آن صورت می گیرد. گزل این خصیصه را (2) می نامد. علت این نوسانها را گزل چنین تبیین می کند، یک خصیصه خود نظم جویی در زمینه عصبی وجود دارد و این خصیصه برای این است که آدمی به (3) نایل آید .
1- فرایند های تحول روانی مسیر ثابتی را طی نمی کنند
2- نمو حلزونی
3- سازشها و تبیینهای بهتری
نیمرخ رفتار در دیدگاه گزل:
گزل طی انجام مطالعات خود درباره رشد و تکامل کودکان وسیله معروف خود را به نام (1) ابداع کرد. ابزاری که در به عینیت در آوردن مطالعاتش بسیار مفید بود و او نیز طرز استفاده از آن را برای کلیه دانشجویان خود نشان میداد. او نیز به اختراع دیگری دست زد و نام آن را (2) نامید که از صحنه آزمایشات فیلمبرداری میکند. گزل توسط تکرار مشاهده این نوع فیلمها و آزمایشات، هنجارهای تحول رفتار را بهویژه در دوران شیرخوارگی گسترش داد. در واقع گزل پردازش دادهها و شکلگیری یافتههای خود را براساس ده مولفه تدارک دیده است که منظومههای مختلف و نیمرخ رفتار هر فرد را ترسیم میکند. مولفههایی که او خاطرنشان میسازد عبارتند از:
۱- زمینه حرکتی در وهله اول حایز اهمیت است و گزل مشخصات حرکتی را در نیمرخ رفتار منعکس میکند.
۲- بهداشت بدنی که چگونه در جریان تحول تامین میشود و از خطوط اصلی نیمرخ رفتار است.
۳- جلوهها یا تظاهرات هیجانی که در کودک در جریان تحول بروز میکنند تحت چه شکل و شرایطی هستند.
۴- مسایل مربوط به ترس و خواب دیدنها که شاید در ماههای اول حایز اهمیت نباشد اما در دوره بین سه تا ۷ – ۶ سالگی بینهایت اهمیت دارد.
۵- مساله سن و جنس نیز در نیمرخ رفتار نشان داده شده است.
۶- روابط اجتماعی: از بدو تولد تا پایان نوجوانی به چه ترتیب حضور افراد برای کودک اهمیت دارد و با آنها رابطه برقرار کند.
۷- بازیها و وقتگذرانیها که در سنین بالاتر شکل فعالیت را به معنای کلی کلمه به خود میگیرد.
۸- زندگی آموزشگاهی که از سه سالگی به بعد در شرایط نگهداری کودک به وسیله افراد دیگر و در شرایط کودکستان و مدرسه اهمیت مییابد.
۹- تحول اخلاقی کودک نیز در نیمرخ رفتار مورد توجه است.
۱۰- دید فلسفی : سطحی از آگاهی یا تصویر یا دیدی که کودک نسبت به جهانی که در آن قرار گرفته دارد.
1- شیشه یا آینه یکطرفه
2- اتاق کروی شکل یا عدسی متحرک
مراحل رشد در نظام گزل:
گزل در اثر سه جلدی خود تحول روانی را از تولد تا شانزده سالگی به بیست و جهار مرحله تقسیم کرده است. تصنعی بودن این تقسیم بندی . تعدد مراحل و مشکلات علمی و کاربردی آنها موجب شده است که مراحل تحول گزل را در مجامع بین المللی با سعی در بیان ساختاری آنها در شکل ادغام شده در تعداد کمتری مراحل ارائه دهند . این مراحل به هفت مرحله تقسیم می شود که عبارتند از :
۱ـ مرحله تولد تا یک ماهگی :
مرحله ای است که نوزاد (1) را شروع می کند و فرصتی است تا طفل رفتار های عصبی و حرکتی مقدماتی خود را با محیط سازش دهد.
۲ـ مرحله یک تا هفت ماهگی :
مرحله ای است که بتدریج فعالیتهای حرکتی در کودک شروع می شود و اهمیت می یابد. طفل سعی می کند که محیط اطراف خود را درک و لمس کند . اولین (2) در کودک مشاهده می شود.
۳ـ مرحله هفت تا هجده ماهگی :
مرحله ای است که به عنوان یک مرحله فعال (3) محسوب می شود.
۴ـ مرحله هجده ماهگی تا سه سالگی :
مرحله ای است که راه رفتن استوارتر می گردد و حرف زدن استقرار پیدا می کند. گزل در این مرحله کودک را که از (4) برخوردار است حیوان متفکر می خواند. کودک به سرعت از الفاظ استفاده می کند و جنبه لفظی فعالیتهای خود را توسعه می دهد .
۵ـ مرحله سه تا پنج سالگی :
مرحله (5) است و زمانی که کودک بر سر دو راهیها قرار می گیرد از یک طرف علاقه مند است دیگران را درک کند و از طرفی نمی داند چه واکنشهایی از خود نشان دهد .
۶ـ مرحله پنج تا ده سالگی :
مرحله ای است که کودک در سن دبستانی است در ذهن او مسائل (6) موج می زند با این همه مرحله ای است که کودک سعی می کند خود را با محیط خارج تطبیق دهد . دیاگرام رابطه کودک، والد و معلم در این مرحله مطرح می شود.
۷ـ مرحله ده سالگی تا شانزده سالگی :
این مرحله با (7) اختصاص دارد ای مرحله نشان دهنده منظومه ای از دگرگونیها و فراز و نشیب هاست.
1- زندگی برون رحمی 2- لبخند هیجانی و اجتماعی 3- تحول حرکتی 4- ظرفیت تجسمی 5- پیش دبستانی 6- جاندار پنداری 7- گسترش نوجوانی
فلسفه فرزند پروری:
گزل معتقد بود که پرورش کودک باید با شناخت دقیق (1) آغاز شود. نوزادان با برنامه درون زاد که دست کم محصول سه میلیون سال تکامل زیستی است به دنیا می آیند. انها فطرتا نسبت به نیازهایشان و آنچه که آمادگی انجام آن را دارند یا ندارند هشیارند. بنابراین والدین نباید کودکان را به (2) وادار کنند، بلکه باید نشانه های رسش را از خود کودکان بگیرند.
مثلا در مورد تغذیه، گزل به شدت از تغذیه مبتنی بر نیاز ، یعنی تغذیه ای که کودک آمادگی خود را برای آن نشان می دهد، در برابر هر نوع تغذیه از پیش تعیین شده حمایت می کند.
1- قوانین رسش
2- پیروی از هیچ الگوی از پیش پنداشته ای
گزل تاکید می کرد که (1) بهترین زمان برای یادگیری احترام گذاشتن به فردیت کودک است. به این ترتیب فلسفه گزل در بعد افراطی (2) قرار می گیرد.
1- اولین سال زندگی
2- رها کردن و تساهل