Uni Sicher 1 Flashcards
Das Internat
واژه “Internat” در زبان آلمانی به معنای “مدرسه شبانهروزی” است. این اصطلاح به مدرسهای اشاره دارد که دانشآموزان در آنجا علاوه بر تحصیل، محل زندگی و اقامت نیز دارند. معمولاً در این مدارس، دانشآموزان در طول هفته در مدرسه زندگی میکنند و آخر هفتهها به خانههای خود باز میگردند (یا ممکن است در برخی مدارس، اقامت دائم باشد).
مثالها:
• Sie geht in ein Internat, das weit von zu Hause entfernt ist.
او به یک مدرسه شبانهروزی میرود که خیلی از خانه دور است.
• Das Internat bietet viele Freizeitmöglichkeiten.
مدرسه شبانهروزی امکانات زیادی برای وقتگذرانی دارد.
این نوع مدارس معمولاً برای دانشآموزانی که نیاز به اقامت دارند یا به دلیل شرایط خاص خانوادگی یا آموزشی در آنها ثبتنام میکنند، طراحی شده است.
Erdkunde
واژه “Erdkunde” در زبان آلمانی به معنای “جغرافیا” است. این کلمه به مطالعه ویژگیها و پدیدههای طبیعی و انسانی زمین، مانند کشورها، شهرها، کوهها، دریاها، اقلیمها و مردم اشاره دارد.
مثالها:
• In der Schule haben wir gerade Erdkunde.
ما در مدرسه در حال درس جغرافیا هستیم.
• Erdkunde ist eines meiner Lieblingsfächer.
جغرافیا یکی از درسهای مورد علاقه من است.
این کلمه بیشتر در محیطهای آموزشی برای اشاره به درس جغرافیا استفاده میشود.
Sozialkunde
واژه “Sozialkunde” در زبان آلمانی به معنای “علوم اجتماعی” است. این اصطلاح به مطالعه مسائل اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و فرهنگی جوامع انسانها اشاره دارد. در مدارس آلمان، این درس معمولاً شامل مباحثی مانند تاریخ، سیاست، حقوق بشر، ساختار دولتها، حقوق و وظایف شهروندی و مسائل اجتماعی میشود.
مثالها:
• In der Sozialkunde lernen wir über die Politik unseres Landes.
ما در درس علوم اجتماعی درباره سیاست کشورمان میآموزیم.
• Sozialkunde ist ein wichtiger Teil des Lehrplans.
علوم اجتماعی بخش مهمی از برنامه درسی است.
این درس به دانشآموزان کمک میکند تا درک بهتری از ساختار اجتماعی و سیاسی جوامع پیدا کنند.
Unterricht geben
عبارت “Unterricht geben” در زبان آلمانی به معنای “درس دادن” یا “آموزش دادن” است. این عبارت برای اشاره به عمل تدریس یا آموزش یک موضوع خاص به کار میرود.
مثالها:
• Er gibt Unterricht in Mathematik.
او در ریاضیات درس میدهد.
• Die Lehrerin gibt heute Englischunterricht.
معلم امروز درس زبان انگلیسی میدهد.
این عبارت در محیطهای آموزشی برای توصیف عمل تدریس توسط معلمان یا دیگر آموزشدهندگان استفاده میشود.
Erteilen
واژه “erteilen” یک فعل رسمی در زبان آلمانی است که به معنای “اعطا کردن”، “صادر کردن” یا “ارائه دادن” میآید. این فعل بیشتر در زمینههای آموزش، مجوزها، دستورات و توصیهها استفاده میشود.
۱. آموزش دادن (مشابه “Unterricht geben”)
• Der Lehrer erteilt Mathematikunterricht.
معلم درس ریاضی میدهد.
• Sie erteilt Privatstunden in Französisch.
او کلاسهای خصوصی زبان فرانسوی ارائه میدهد.
۲. مجوز یا اجازه دادن
• Die Behörde hat die Genehmigung erteilt.
اداره مجوز را صادر کرد.
• Dem Antrag wurde stattgegeben und die Erlaubnis wurde erteilt.
با درخواست موافقت شد و اجازه داده شد.
۳. دستور یا توصیه دادن
• Der Chef erteilte klare Anweisungen.
رئیس دستورات روشنی صادر کرد.
• Mir wurde der Auftrag erteilt, das Projekt zu leiten.
به من مأموریت داده شد که این پروژه را مدیریت کنم.
خلاصه:
“Erteilen” یک فعل رسمی است که در زمینههای آموزش، صدور مجوز، ارائه دستورات و توصیهها به کار میرود. در مقایسه با “geben”، رسمیتر و اداریتر است.
Vermitteln und vermittelung
“Vermitteln” و “Vermittlung” در زبان آلمانی
- “Vermitteln” (فعل) – واسطه شدن، منتقل کردن، میانجیگری کردن
فعل “vermitteln” به معنای ایجاد ارتباط بین دو طرف، میانجیگری، انتقال دانش یا فراهم کردن چیزی است.
کاربردها:
• میانجیگری کردن یا واسطه شدن (در یک اختلاف یا مذاکره)
• Er versucht, zwischen den Streitenden zu vermitteln.
او سعی میکند بین طرفهای درگیر میانجیگری کند.
• انتقال دانش، اطلاعات یا مهارت
• Die Lehrerin vermittelt den Schülern wichtige Kenntnisse.
معلم دانشآموزان را با دانش مهمی آشنا میکند.
• فراهم کردن یا واسطهگری در پیدا کردن کار یا خانه
• Die Agentur vermittelt Arbeitskräfte an Unternehmen.
آژانس نیروهای کاری را به شرکتها معرفی میکند.
- “Vermittlung” (اسم) – واسطهگری، میانجیگری، انتقال
اسم “Vermittlung” به فرآیند واسطهگری، میانجیگری یا انتقال دانش و اطلاعات اشاره دارد.
کاربردها:
• میانجیگری در حل اختلافات
• Die Vermittlung in Konflikten ist oft schwierig.
میانجیگری در درگیریها اغلب دشوار است.
• واسطهگری در پیدا کردن کار یا مسکن
• Die Jobvermittlung hilft Arbeitslosen, eine Stelle zu finden.
واسطهگری شغلی به بیکاران کمک میکند تا کاری پیدا کنند.
• انتقال دانش و اطلاعات
• Die Vermittlung von Wissen ist die Aufgabe der Lehrer.
انتقال دانش وظیفه معلمان است.
خلاصه:
✔ “Vermitteln” → فعل (واسطه شدن، منتقل کردن، فراهم کردن)
✔ “Vermittlung” → اسم (فرآیند واسطهگری، میانجیگری یا انتقال اطلاعات)