U2 Flashcards
Era
an era of progress
عصر ترقی
2. a new era in the composition of bilingual dictionaries
دورانی نوین در نگارش فرهنگ های دو زبانه
Evolution
the evolution in human history toward perfection
تکامل تدریجی تاریخ بشر به سوی کمال
4. the evolution of parliamentary democracy
فرگشت مردم سالاری پارلمانی
5. the evolution of plants and animals
فرگشت گیاهان و جانوران
6. emergent evolution
Pioneer
a pioneer village
دهکده ی مهاجران
2. during pioneer days
در ایام مهاجران اولیه
3. dehkhoda was a pioneer in the art of lexicography
دهخدا در هنر فرهنگ نویسی پیش قدم بود.
Remnant
. a remnant sale
حراج قسمت انتهایی توپ های پارچه
2. the crumbled remnant of his father’s factory
بقایای مخروبه ی کارخانه ی پدرش
3. her wrinkled face revealed no remnant of her former beauty
چهره ی پر چین و چروک او اثری از زیبایی گذشته ی او را نشان نمی داد.
Retrospect
reflection on the past or on past events or achievements.
- The chapter contains an historical retrospect of events leading up to the war.
[ترجمه علی کولیوندی] این فصل شامل یک دورنمایی تاریخی است که به جنگ منتهی میشود
Status quo
The Act contained provisions designed to preserve the status quo.
[ترجمه حسن زاده] این قانون شامل بخش هایی بود که برای حفظ وضع موجود طراحی شده بود.
Contemporary
Modern
Bygone
Bygone age or era
Immediate
- with immediate effect from
بلافاصله پس از،قطعا بعد از - only the immediate family was present
فقط اعضای نزدیک خانواده حضور داشتند. - orders craving immediate attention
دستورات مستلزم توجه فوری
Preceding
Preceding class
Enormous
Very huge
Modest
modest behavior
رفتار محجوبانه
2. a modest and peaceable man
یک مرد افتاده و آرام
3. a modest farmhouse
Immense
an immense concourse of workers and farmers
گروه عظیمی از کارگران و کشاورزان
4. the amazon forest is immense
جنگل آمازون عظیم است.
5. the sea was rolling in immense surges
موج های عظیم در دریا می خروشیدند.
Gradual
- a gradual change of temperature
تغییر تدریجی حرارت - a gradual slope
شیب ملایم - the gradual attainment of true enlightenment
دستیابی تدریجی به وارستگی راستین
Profound
- there were profound disagreements between the two parties
میان آن دو حزب اختلاف نظرهای عمیقی وجود داشت. - tokens of profound grief
نشانه های حزن ژرف - he had a profound hatred for dictatorship
او نسبت به دیکتاتوری نفرت عمیقی داشت. - to reach a profound knowledge of a subject
دستیابی به دانش عمیق در یک موضوع