Sicher 1-2 Flashcards

1
Q

مؤسسه آموزش عالی

A

die Hochschule

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
2
Q

دانشگاه علمی-کاربردی

A

die Fachhochschule

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
3
Q

دانشگاه نخبگان / دانشگاه ممتاز

A

die Elite-Universität

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
4
Q

آکادمی حرفه‌ای

A

die Berufsakademie

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
5
Q

در کنار کار / هم‌زمان با شغل

A

berufsbegleitend

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
6
Q

آموزش از راه دور

A

das Fernstudium

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
7
Q

مرحله حضوری

A

die Präsenzphase

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
8
Q

رشته تحصیلی

A

der Studiengang

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
9
Q

تحصیلات تکمیلی / دوره تکمیلی

A

das Aufbaustudium

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
10
Q

تحصیلات تربیت معلم

A

das Lehramtsstudium

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
11
Q

پایان تحصیلات دانشگاهی / فارغ‌التحصیلی

A

der Studienabschluss

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
12
Q

درجه دانشگاهی / مدرک تحصیلی

A

der akademische Grad

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
13
Q

نامیدن، مشخص کردن، توصیف کردن
describe

A

bezeichnen (hat bezeichnet)
= nennen
= beschreiben

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
14
Q

اصطلاح، مفهوم، واژه‌ای که برای اشاره به چیزی استفاده می‌شود
concept

A

der Begriff

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
15
Q

متصل کردن، پیوستن، عضویت پیدا کردن، وابسته شدن
connected

A

anschließen (hat angeschlossen)

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
16
Q

افزایش دادن، بالا بردن (در مورد قیمت، سطح، کیفیت و غیره)
increased, raised

A

erhöhen (hat erhöht)

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
17
Q

معرفی، آغاز، اجرای یک سیستم جدید یا برنامه جدید
introduction

A

die Einführung رسمی
= Beginn عامیانه

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
18
Q

یکپارچه، هماهنگ، استانداردشده
standardized

A

einheitlich رسمی

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
19
Q

دنبال کردن، پیگیری کردن (یک هدف، مسیر، یا حتی کسی)
follow

A

verfolgen (hat verfolgt)
= nachgehen

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
20
Q

(کسانی که یک مقطع تحصیلی را به پایان رسانده‌اند)
graduates

A

der Absolvent
die Absolventin

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
21
Q

ورود، شروع، آغاز یک مسیر (مثلاً ورود به بازار کار)
start

A

der Einstieg
= Beginn

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
22
Q

ممکن ساختن، فراهم کردن امکان انجام کاری
enable, make possible

A

ermöglichen (hat ermöglicht)

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
23
Q

مقایسه کردن، سنجیدن شباهت‌ها و تفاوت‌ها
compare

A

vergleichen (hat verglichen)

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
24
Q

به رسمیت شناختن، قبول کردن، تأیید کردن (مثلاً مدارک، موفقیت‌ها)

A

anerkennen (hat anerkannt)
= akzeptieren

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
25
طراحی کردن، شکل دادن، سازماندهی کردن
gestalten (hat gestaltet) = formen
26
ادامه دادن، پیش بردن continue
weiterführen (hat weitergeführt)
27
نام‌نویسی کردن، ثبت‌نام کردن (در دانشگاه یا دوره خاصی) enroll, register
einschreiben (hat eingeschrieben) = anmelden
28
معتبر بودن، اعمال شدن، به حساب آمدن
gelten (hat gegolten)
29
تا حدی، به‌صورت جزئی
teilweise
30
پایبند بودن به چیزی (مثلاً سنت یا قوانین)
festhalten (hat festgehalten)
31
برخورد کردن (به چیزی یا مشکلی)، ضربه زدن
stoßen (hat/ist gestoßen)
32
مرحله، پله، سطح level, step, stage
die Stufe
33
انتقاد، نقد
die Kritik
34
طبقه‌بندی کردن، مرحله‌بندی کردن
stufen (hat gestuft) = einteilen
35
کافی، به میزان کافی
ausreichend
36
دارای صلاحیت بودن، واجد شرایط بودن، ماهر بودن
qualifizieren (hat qualifiziert)
37
، مراجع (مثلاً در تحقیقات یا مقالات) sources, references
die Quelle
38
ضمیمه، پیوست (مثلاً در یک سند یا ایمیل) attachment
der Anhang
39
به طور خلاصه، به صورت جمع‌بندی
zusammenfassend = in Kurzform
40
درخواست دادن (برای شغلی، دانشگاه یا موقعیت دیگر)
sich bewerben (hat sich beworben)
41
ارزیابی کردن، قضاوت کردن، نمره دادن (مثلاً به کیفیت یا عملکرد چیزی)
bewerten (hat bewertet)
42
ارائه دادن، فراهم کردن، پیشنهاد دادن
bieten (hat geboten)
43
شاغل
der/die Berufstätige
44
به پایان رساندن (معمولاً به تحصیلات یا دوره‌های آموزشی اشاره دارد)
absolvieren (hat absolviert) = abschließen = beenden
45
در نظر گرفتن، مورد توجه قرار دادن
berücksichtigen (hat berücksichtigt) = beachten
46
مناسب، شایسته، متناسب با یک هدف خاص suitable
geeignet = passend
47
مشورت گرفتن از کسی
sich beraten lassen
48
چرخاندن، دور زدن (برای وسایل نقلیه یا اشیا) به کسی مراجعه کردن
wenden چرخیدن sich an wenden مراجعه کردن به کسی
49
پذیرفته شدن، اجازه داده شدن (برای ورود به دانشگاه، سازمان یا هرگونه مجوز رسمی)
zugelassen werden (ist zugelassen worden)
50
دریافت کردن، گرفتن (چیزی به عنوان هدیه، پاداش یا چیزی که به فرد تعلق دارد) receive
erhalten (hat erhalten) = bekommen
51
تعیین کردن، به کسی دستور دادن، نشان دادن راهی که باید انجام شود (در زمینه‌هایی مانند قوانین، شرایط یا دستورالعمل‌ها)
vor-geben (hat vorgegeben) = bestimmen
52
رسیدن، دست یافتن (به هدف یا مکان) reach, achieve
erreichen (hat erreicht) = ankommen
53
فرصت، موقعیت مناسب opportunity
die Gelegenheit = Chance = Möglichkeit
54
آغاز کردن / شروع کردن
aufnehmen (hat aufgenommen) = beginnen (hat begonnen)
55
قطع کردن، وسط چیزی را متوقف کردن (این فعل معمولاً برای زمانی استفاده می‌شود که چیزی یا صحبت کسی را به طور موقت قطع می‌کنیم یا توقفی در یک فرآیند ایجاد می‌کنیم) interrupt
unterbrechen (hat unterbrochen) = stoppen
56
کاهش دادن، پایین آوردن (برای چیزی که سطح یا مقدار آن کم می‌شود) reduce
senken (hat gesenkt) = reduzieren
57
کمک کردن، سهم داشتن (در انجام کاری یا رسیدن به هدفی)
beitragen (hat beigetragen) = helfen مثال: Jeder kann zu einer besseren Zukunft beitragen. (هر کسی می‌تواند به آینده بهتر کمک کند.) Er hat viel zur Lösung des Problems beigetragen. (او سهم زیادی در حل مشکل داشته است.)
58
عبور کردن از، تجاوز کردن از (برای چیزی که از حد یا مرزی مشخص بیشتر می‌رود یا آن را می‌گذرد)
überschreiten (hat überschritten) مثال: Die Geschwindigkeit darf 100 km/h nicht überschreiten. (سرعت نباید از 100 کیلومتر در ساعت بیشتر شود.) امتحان میان‌ترمEr hat mit seinem Verhalten die Grenzen überschritten. (او با رفتار خود از مرزها تجاوز کرده است.)
59
امتحان میان‌ترم midterm exam
die Zwischenprüfung = Midtermprüfung
60
امتحان پایان ترم
die Abschlussprüfung
61
آزمون دولتی (کنکور)
das Staatsexamen
62
پایان‌نامه دکتری PhD thesis
die Doktorarbeit = die Dissertation
63
منتشر کردن، به چاپ رساندن publish
veröffentlichen (hat veröffentlicht) = publizieren
64
موظف کردن، ملزم کردن، تعهد دادن (برای توصیف موقعیتی که شخصی یا سازمانی مجبور به انجام کاری است)
verpflichten (hat verpflichtet)
65
نوشتن، تألیف کردن
verfassen (hat verfasst)
66
دانشجوی دکترا
der Doktorand / die Doktorandin
67
تبادل کردن، عوض کردن (برای ایده‌ها، تجربیات، اطلاعات، یا اشیاء)
austauschen (hat ausgetauscht)
68
مراقبت کردن، راهنمایی کردن، سرپرستی کردن (برای کودکان، سالمندان، دانشجویان، پروژه‌ها و غیره) to supervise, to mentor
betreuen (hat betreut)
69
علمی (مربوط به تحقیقات، دانشگاه، یا روش‌های علمی)
wissenschaftlich = akademisch صفت
70
مسیر شغلی، حرفه‌ای یا تحصیلی career
die Laufbahn = Berufsweg مثال: Er hat eine erfolgreiche akademische Laufbahn hinter sich. (او یک مسیر حرفه‌ای موفق در دانشگاه داشته است.) Sie plant eine Laufbahn als Ärztin. (او برنامه دارد که یک پزشک شود.)
71
تلاش کردن برای دستیابی به چیزی، هدف‌گذاری کردن
anstreben (hat angestrebt)
72
تحقیقات، پژوهش‌ها research
die Recherche
73
گسترده، وسیع، جامع
umfangreich = groß صفت
74
انجام دادن، اجرا کردن (برای تحقیق، پروژه، آزمون، برنامه و غیره)
durchführen (hat durchgeführt) = umsetzen
75
مدرک شایستگی تدریس (Habilitation) دریافت کردن، استادیار شدن
habilitieren (hat habilitiert)
76
خوابگاه
das Wohnheim
77
ساختمان‌های اصلی (ساختمان‌های مرکزی و اصلی یک مجموعه، مانند دانشگاه یا کمپ) main buildings
die Hauptgebäude
78
سالن سخنرانی (اتاق بزرگ در دانشگاه‌ها که برای تدریس‌های عمومی استفاده می‌شود)
der Hörsaal
79
پر کردن بیش از حد، لبریز کردن (برای مکان‌ها، اتاق‌ها، سالن‌ها و غیره)
überfüllen (hat überfüllt)
80
سخنرانی، کلاس درس (معمولاً به صورت عمومی و توسط استاد برای تعداد زیادی از دانشجویان)
die Vorlesung
81
زمین، کف (سطح زیرین یک مکان)
der Boden
82
غذاخوری دانشگاه، کافه تریا
die Mensa
83
ارزان، مقرون به صرفه
günstigen = billig
84
داشتن در اختیار، اختیار داشتن، مالک بودن
verfügen (hat verfügt) = haben
85
دانشکده
die Fakultät = Abteilung
86
کتابخانه library
die Bibliothek = Bücherei
87
استادان دانشگاه (مخصوصاً مدرسان دروس نظری)
Dozenten
88
شیوه، روش
die Weise
89
هم‌دانشگاهی، هم‌کلاسی در دانشگاه
der Kommilitone
90
دوره درسی، کلاس درسی دانشگاهی
die Lehrveranstaltung
91
رویداد، جلسه، همایش
die Veranstaltung
92
فهرست، دایرکتوری
das Verzeichnis = Liste
93
ظاهر شدن، منتشر شدن
erscheinen (ist erschienen)
94
اضح، آشکار، روشن
⁠ ⁠Deutlich
95
دوره درسی (ECTS در سیستم آموزشی اروپا)
der Kreditpunkt
96
دستورالعمل - الزامات
die Vorgabe
97
ارائه شفاهی / کنفرانس دادن
refaraten
98