قید Flashcards
حدودا
ولی نه برای تعداد چیزی
برای بیان اینکه چیزی نزدیک به کامل است اما دقیقاً تمام نشده است.
fast
Ich habe fast alles erledigt. (تقریباً همه چیز را انجام دادهام.)
تقریبا حدودا
برای تخمین مقدار یا زمان به کار میرود.
ungefähr
Es sind ungefähr zehn Minuten bis zum Bahnhof. (تقریباً ده دقیقه تا ایستگاه قطار باقی مانده است.)
حتما قطعا به طور قطع
برای بیان قطعیت یا یقین به چیزی استفاده میشود.
sicherlich
Sie wird sicherlich kommen. (او حتماً خواهد آمد.)
به هر حال ، تحت هر شرایطی
برای تاکید بر قطعیت یا تأکید بر انجام کاری به کار میرود.
auf jeden Fall
Ich werde auf jeden Fall dabei sein. (من حتماً آنجا خواهم بود.)
به طور مطلق / کاملا
برای تاکید بر شدت یا قطعی بودن چیزی استفاده میشود.
absolut
Das ist absolut unmöglich. (این کاملاً غیرممکن است.)
مطمعنا، به طور قطعی
برای تاکید بر قطعیت استفاده میشود.
definitiv
Das ist definitiv eine gute Idee. (این قطعاً یک ایده خوب است.)
به طور کامل
برای اشاره به تمامیت یا کمال چیزی استفاده میشود.
vollkommen
Das war ein vollkommenes Missverständnis. (این یک سوء تفاهم کاملاً بود.)
نزدیکه که، تقریبا / نزدیک چیزی
برای بیان وقوع چیزی که نزدیک به کامل شدن است اما به طور دقیق انجام نشده است.
beinahe
Ich habe beinahe den Zug verpasst. (تقریباً قطار را از دست دادم.)
نسبتا تاحدودی
برای بیان اینکه چیزی تا حدی درست است، اما نه کاملاً.
ziemlich
Es war ziemlich kalt heute. (امروز نسبتاً سرد بود.)
به سختی / به ندرت
برای بیان اینکه چیزی به ندرت یا به سختی اتفاق میافتد.
kaum
Ich habe kaum Zeit. (من به سختی وقت دارم.)
دقیقا
برای اشاره به دقت و صحت کامل استفاده میشود.
exakt
Er hat exakt um 8 Uhr angerufen. (او دقیقاً ساعت ۸ تلفن زد.)
احتمالاً / به احتمال زیاد
برای بیان احتمال وقوع چیزی استفاده میشود.
wahrscheinlich
vermutlich
Er ist vermutlich schon gegangen. (او احتمالاً رفته است.)
Es wird wahrscheinlich morgen regnen. (احتمالاً فردا باران خواهد آمد.)
در واقع / اساساً
برای بیان حقیقت یا توضیح وضعیت به کار میرود.
eigentlich
Eigentlich wollte ich heute ins Kino gehen. (در واقع من امروز میخواستم به سینما بروم.)
حتماً / ضروری
برای بیان تاکید بر لزوم انجام کاری استفاده میشود.
unbedingt
Du musst unbedingt den Bericht abgeben. (تو باید حتماً گزارش را تحویل بدهی.)
صادقانه
ehrlich
مکرر، اغلب
häufig = oft
شدید، تند
heftig = stark