Lesson16 D Flashcards
ترفیع*
ارتقا یافتن، رتبه گرفتن
هم قطار*
هر یک از دو یا چند نفری که از نظر درجه رتبه و یا موقعیت اجتماعی در یک ردیف هستند
ولیمه*
طعامی که در میهانی و عروسی می دهند
خرت و پرت*
مجموعه ای از اشیا، وسایل و خرده ریز های کم ارزش
آزگار*
زمانی دراز، ویژگی آن چه بلند و طولانی به نظر می آید.
عاریه*
آن چه به امانت بگیرند و پس از رفع نیاز آن را پس دهند.
شکوم*
شگون، میمنت، خجستگی،چیزی را به فال نیک گرفتن
معهود*
عهده شده، شناخته شده، معمول
اعلا*
برتر، ممتاز، نفیس، برگزیده از هر چیز
مخلفات*
چیز هایی که به یک ماده خوردنی اضافه می شود یا به عنوان چاشنی و مزه در کنار آن قرار می گیرد
دیلاق*
دراز و لاغر
شرفیاب شدن*
آمدن به نزد شخص محترم و عالی قدر، به حضور شخص محترمی رسیدن
آسمان جُل*
کنایه از فقیر، بی چیز، بی خانمان
جُل*
پوشش به معنای مطلق
بد قواره*
آن که یا آن چه ظاهری زشت و نامتناسب دارد، بد ترکیب
صله ارحام*
به دیدار خویشاوندان رفتن و از آنان احوالپرسی کردن
واترقّیدن*
تنزل کردن، پس روی کردن
تک وپوز*
دک و پوز، به طنز ظاهر شخص به ویژه سر و صورت
خورد رفتن*
ساییده شدن و از بین رفتن
شی ءُ عُجابُ*
اشاره به آیه« اِنَّ هذا لَشیءُ عُجابُ» سوره ص،آیه ۵، معمولا برای اشاره به امری شگفت به کار می رود.
استشاره*
رای زنی، مشورت، نظر خواهی
چُلمن*
آن که زود فریب می خورد، هالو، بی عرضه، دست و پا چلفتی
حلقوم*
حلق و گلو
استیصال*
ناچاری، در ماندگی
پرت و پلا*
بیهوده، بی معنی، به این نوع ترکیب ها که در آن ها لفظ دوم اغلب بی معنی است و برای تاکید لفظ اول می آید« مرکب اتباعی» یا «اتباع» می گویند
بادی*
آغاز« در اصل به معنی آغاز کننده است»
خفایا*
جمع خفیفه، مخفیگاه
در خفایای ذهن
در جاهای پنهان ذهن
اطوار
رفتار و یا سخنی ناخوشایند و نا هنجار
امتناع
خودداری
سر باز زدن از انجام کاری یا قبول کردن سخنی
انضمام
ضمیمه کردن
به انضمام
به ضمیمه
به همراه
بحبوحه
میان
وسط
بذله
شوخی
لطیفه