درس ۱۶ دهم Flashcards
ارتجالا
بی درنگ
بدون اندیشه سخن گفتن یا شعر سرودن
استرحام
رحم خواستن
طلب رحم کردن
استماع
شنیدن
گوش دادن
الزام
ضرورت
لازم گردانیدن
واجب گردانیدن
اَوان
وقت
هنگام
باری
القصه
به هر حال
خلاصه
بد سگال
بد اندیش
بد خواه
دشمن
بسمل کردن
سر جانور را بریدن
از آنجا که مسلمانان در وقت ذبح جانور « بسم الله الرحمن الرحیم» می گویند به همین دلیل به عمل ذبح کردن « بسمل کردن» گفته می شود
پاس
نگاهبانی
نگاهداری
پاس داشتن
پاسبانی کردن
نگهبانی کردن
پلاس
جامه ای کم ارزش ،
گلیم درست و کلفت
تعلیقات
جمع تعلیق
پیوست ها و یادداشت مطالب و جزئیات در رساله یا کتاب
در متن درس مقصود نشان های ارتشی است
تقریر
بیان
بیان کردن
تقریر
بیان
بیان کردن
تکریم
گرامیداشت
تکیده
لاغر و باریک اندام
تصدیق نامه
گواهی نامه
جافی
جفاکار
ستمکار
جلاجل
جمع جلجل: زنگ ، زنگوله
حجب
شرم و حیا
حلبی
ورق آهن نازک که هر دو روی آن قلع اندود شده باشد
خسروانی خورش
خورش و غذای شاهانه
خودرو
خود رأی
خودسر
لجوج
دانگ
بخش
یک ششم چیزی
دستار
پارچه ای که به دور سر بپیچند
سربند و عمامه
دوات
مرکب دان
جوهر
زنگاری
منسوب به زنگار
سبز رنگ
شهناز
یکی از آهنگ های موسیقی ایرانی
گوشه ای در دستگاه شور
صاحبدل
عارف
آگاه
ضمایم
جمع ضمیمه
همراه و پیوست
در متن درس مقصود نشان های دولتی است
طبیعت
عادت
طبع و سرشت
خو
طرفه
شگفت آور
عجیب
طمانینه
آرامش
سکون و قرار
عتاب کردن
خشم گرفتن بر کسی
سرزنش کردن
عنود
ستیزه کار
دشمن و بد خواه
فیاض
سرشار و فراوان
بسیار فیض دهنده
کُمَیت
اسب سرخ مایل به سیاه
لاجرم
ناگریز
ناچار
لمن تقول
برای چه کسی می گویی
لهو و لعب
بازی و سرگرمی
آنچه مردم را مشغول کند
خوش گذرانی
مألوف
خو گرفته
متداول
معمول
مرسوم
مخدول
خوار
زبون گردیده
مسخرگی
لطیفه گویی
دلقکی
مسکر
چیزی که نوشیدن آن مستی می آورد مثل شراب
مطربی
عمل و شغل مطرب
مطرب
کسی که نواختن ساز و خواندن آواز را پیشه خود سازد
معاصی
جمع معصیت
گناهان
مغلوب
شکست خورده
مفتول
سیم
رشته فلزی دراز و باریک
ملتفت شدن
آگاه شدن
متوجه شدن
منت
سپاس
شکر
منت داشتن
احساس کسی را پذیرفتن و سپاسگزار او بودن
منجلاب
محل جمع شدن آب های کثیف و بد بو
مندرس
کهنه
فرسوده
منکَر
زشت
ناپسند