Confusable words 1 Flashcards
رئیس جلسه را در ساعت 4:30 خاتمه می دهد
The chairperson close the meeting at 4:30
( we close meetings/discussions/conference, etc.)
او بسیار بی ادب بود. گفت دهنتو ببند
She was very rude. She said shut your mouth.
صبح سردی بود و نمی توانستم ماشینم را روشن کنم
It was a cold morning and I couldn’t start my car ( start is used for engines and vehicles)
قبل از شروع جهان، زمان و مکان وجود نداشت
Before the universe began, time and space didn’t exist
این یک تصمیم بزرگ برای گرفتن بود
It was a big decision to make
مشکلات بزرگی برای حل وجود داشت
There were some big problems to solve
من شیرین تر را در اندازه بزرگ می خواستم، اما آنها فقط متوسط داشتند
I wanted the sweater in the large size, but they only had medium
فیلم با مرگ قهرمان به پایان رسید
The film ended with the hero dying
آنها یک سال پیش به رابطه خود پایان دادند
They ended their relationship a year ago
من هنوز تکالیفم را تمام نکرده ام
I haven’t finished my homework yet
او تاریخ باستان را مطالعه کرد
She studied ancient history
در زمان های قدیم زندگی بسیار سخت بود
In ancient times, life was very hard
این مغازه مبلمان آنتیک می فروشد
This shop sells antique furniture
او جواهرات عتیقه را جمع آوری می کند
She collects antique jewelry
من به یک فرد مسن کمک کردم
I helped an elderly person