B,41-65 Flashcards
Bluish
مايل به رنگ آبى
Blur
محو كردن، تار كردن، محو و تار، نامعلوم
Boast
مباهات كردن، باليدن، مفتخر بودن
Boon
لطف، نعمت
Boost
بالا بردن، گسترش دادن، بهبود دادن
Bound
پريدن با شوق، محدود و مقيد شدن، مرز
Boundary
مرز، محدوده، خط جدا كننده دو چيز
Brash
گستاخ، با صداى بلند و بى ادبى داد زدن
Brawl
دعواى پر سر و صدا، جار و جنجال
Brazen
بى باك، بى پروا در انجام كارى، گستاخانه
Breach
تجاوز، شكاف، تخلف، نقض پيمان
Brief
خلاصه، موجز، كوتاه
Brilliant
درخشان، باهوش، با استعداد
Bristle
موى ريز و زير، موى صورت، موى حيوان
Broaden
گسترش يافتن، منتشر شدن، تعريض
Brutal
وحشى، بى رحم، ناخوشايند
Buckle
خم شدن، تا كردن، سگك
Budget
بودجه، بودجه كردن، تخصيص دادن
Bulky
بزرگ، حجيم، گنده
Bunch
گروه، دسته(مردم، گل، …)
Bundle
بسته بندى كردن، پيچيدن، دسته، رول
Burden
تحميل كردن، بار، مسئوليت
Burgeon
رشد كردن، پيشرفت كردن
Bury
دفن كردن، به خاك سپردن