A,61-80 Flashcards
advanced
پيشرفته، سطح بالا
advantage
مزيت، برترى، رجحان، ارزش، سود
advent
ظهور، پيدايش(مرتبط با ميلاد مسيح)
adverse
مخالف، ناسازگار، مضر، نامساعد، متخاصم
advice
راهنما، نصيحت، مشورت، نظر، عقيده
advocacy
دفاع، وكالت(دادگاه)، پشتيبانى
advocate
دفاع كردن(دادگاه)، وكيل مدافع
affable
خوش برخورد، مهربان، خوش خو
affair
كار، امور، اتفاق، رويداد تكان دهنده
affect
تاثير گذاشتن، متاثر شدن
affiliation
وابستگى، ارتباط، خويشى و وصلت
affinity
نزديكى، شباهت از نظر خصوصيات
affluent
توانگر، غنى، مرفه
afford
توانايى مالى داشتن، تامين كردن
affordable
نه خيلى گران، قيمت منطقى
affront
مورد توهين و دشنام واقع شدن
agenda
ليست عناوين جلسه يا برنامه
agglomeration
مجموعه، توده
aggravate
تشديد كردن، بدتر كردن، آزردن
adult
بالغ، بزرگسال، جوان