22 Flashcards
Giving me my first taste of mortality
اولین طعم فناپذیری رو به من می دهد
Sporadically
به صورت پراکنده
Finding his devotional practice infarming
یافتن عمل عبادی خود در کشاورزی
Handicapped
معلول
I know this feeling all too intimately
من این احساس را خیلی صمیمی می دانم
More drastic measures are required
اقدامات شدیدتری مورد نیاز است
It’s crucial for teaching serenity
برای اموزش ارامش بسیار مهم است
Im always probing and interfering
من همیشه در حال کاوش و دخالت خستم
I understand that an unexamined life is nit worth living
من می دانم که یک زندگیبررسی نشده ارزش زیستن را ندارد
Serenity
ارامش
But she was terribly daunted by this task
اما او به شدت از این کار دلهره داشت
I believe the official term is brooding .i brood about my divorce
من معتقدم اصطلاح رسمی فکر کردن است من در مورد طلاقم فکر میکنم
Im starting to think of them as irritating telemarketers
من شروع به فکر کردن به انها به عنوان بازاریابان تلفنی ازاردهنده کردم