2. Der Mensch 2.4. Sport. Wortschatz: Wahrnehmung Flashcards
die Wahrnehmung
آگاهی، اطلاع
wahrnehmen
حس کردن، احساس کردن، متوجه شدن
das Geräusch(e)
صدا، سر و صدا
reagieren
واکنش نشان دادن، پاسخ دادن
bewusst
آگاه
der Reiz(e) = der Stimulus, Stimuli
محرک
جذابیت، گیرایی
die Umgebung
حومه، اطراف
der Reflex(e)
بازتاب، انعکاس
واکنش غیرارادی، رفلکس
willen
به خاطر، محض
steuern
هدایت کردن، رفتن
به مبارزه برخاستن، مبارزه کردن
der Sinn(e)
معنی، مفهوم، دلیل
das Sinnesorgan (e)
اندام حسی
der Reiz
محرک
جذابیت، گیرایی
aufnehmen
برقرار کردن، ایجاد کردن
پذیرفتن، در جمع آوردن
ضبط کردن
گرفتن، قرض کردن
weiterleiten
به شخص دیگری دادن
akustisch
صوتی
optisch
ظاهری، بصری
اپتیکی، نوری، نورشناختی
aussetzen
در معرض چیزی قرار دادن
das Geräusch(e)
صدا، سروصدا
wiederkehren
بازگشتن، برگشتن
der Tropfen
قطره
der Wasserhahn
شیر آب
nervös
عصبی، مضطرب
riechen
بو دادن، بو داشتن
بوییدن، استشمام کردن، بو کردن
das Lebensmittel
خواروبار، مواد اولیه غذا، مواد غذایی
die Vorstellung
نمایش، اجرا
ایده، فکر، نظر
معرفی
تصور
der Geruch, die Gerüche
بو، رایحه
intensiv
فشرده، عمیق، گسترده
die Erinnerung(en)
خاطره
auslösen
موجب شدن، باعث شدن
wahrnehmen
حس کردن، احساس کردن، متوجه شدن
duften
عطر داشتن، بوی خوبی داشتن
بوی چیزی آمدن