2 Flashcards
یه ذره عصبی بنظر نمیرسه ؟ (او مذکر )
doesn’t he seem a little nervous?
یه ذره خجالت زده بنظر نمیرسه؟ ( او مونث)
Doesn’t she seem a little embarrassed?
او (مذکر) بیرون در حال پیاده رویه
He’s out walking
بیرون در حال خرید کردنه ( او مونث)
She’s out shopping
در حالی که نمیتونه غذا بپزه ، خیلی خوب خیاطی میکنه
while she can’t cook , she sews very well
سُس
با اینکه جوونه ، خیلی مستقله( او مونث)
while she’s young, she’s very independent
با اینکه مریض بود ، رفت سرکار ( او مذکر)
while he was ill, he went to work
نشین تو خونه ، برو یه قدمی بزن
Don’t sit at home. Go take a walk.
واااای خدای من ، این واقعا شگفت انگیزه
Gee, this is a really wonderful
وای خدای من ، اون کوه یخ داره به جورایی بهمون نزدیک تر میشه
Gee, that Glacier’s getting kinda close
به جورایی احمقه ، نیست ؟ ( او مذکر )
He’s kinda dumb isn’t he?
یه جورایی غم انگیزه وقتی معنی رو نمیدونی
It’s kind of sad when you don’t know the meaning
اون ماشین داره یه جورایی نزدیک تر میشه
That car is getting kinda closer
صحبت از همبرگر شد ، خیلی گرسنمه
Speaking of hamburgers, I’m so hungry
صحبت از سفر شد ، امسال جایی میرید ؟
Speaking of traveling, are you going anywhere this year?
توی شهر به همسر سابقم برخوردم ( یهو دیدیمش)
I bumped into my ex in town
هنوز با دوست پسر سابقش در تماسه؟
is she still in touch with ex-boyfriend?
بعد از فیلم دوباره میبینیمتون
We’ll catch up with you after the movie
بعدا میبینمت
Catch up with you later
چطوره بعدا تو رو تو کافه ببینم؟
How about I’ll catch up with you in the coffee?
من صاف وایسادم
I stand erect
او (مذکر) صاف روی سکو ایستاد
He stood erect on the platform
از کجا معلوم ، ممکنه بخت ازمایی رو ببری
You never know, you might win the lottery
خدا رو چه دیدی ، او (مونث) ممکنه نظرش عوض بشه
You never know, she might change her mind
شک دارم ببرم ، اما خدا رو چه دیدی
I doubt I’ll win, but you never know
رابرت کاملا بدبینه
Robert is totally paranoid
او داره در مورد اینکه بقیه مردم دربارش چی فکر میکنه بدبین میشه(مونث)
She’s getting paranoid about what other people think of her
پدرم در مورد دزدیده شدن بدبین هست
my father is paranoid about being robbed
به همین دلیله که انها خیلی بدبین بودند
That’s why they were so paranoid