14

Question 1

Addict

Answer 1

ad‧dict /ˈædɪkt/ noun [countable]

(vt. & n.) خو دادن ، اعتیاد دادن ، عادی کردن
(n. ) خو گرفتگی ، عادت ، اعتیاد
(adj. ) خو گرفته ، معتاد ، قانون ـ فقه: معتاد ، روانشناسی: معتاد

Question 2

Archeological

Answer 2

adj
/’ɑ:rkıə’lɔdʒıkəl/
وابسته به باستان شناسی

Question 3

Brainstorm

Answer 3

brain‧storm /ˈbreɪnstɔːm $ -stɔːrm/ verb
فکر بکر وناگهانی داشتن ، اشفتگی فکری موقتی
To have a lot of ideas

Question 4

Archeology

Answer 4

ar‧che‧ol‧o‧gy /ˌɑːkiˈɒlədʒi $ ˌɑːrkiˈɑː-/ noun [uncountable]
باستان شناسی

Question 5

Chaotic

Answer 5

cha‧ot‧ic /keɪˈɒtɪk $ -ˈɑːtɪk/ adjective

پرهرج ومرج ، بی نظم ، روانشناسی: اشفته

Question 6

Cite

Answer 6

cite /saɪt/ verb [transitive]
ذكر كردن،ایراد کردن ، احضار کردن ، اخطار کردن ،اتخاذ سند کردن ، گفتن
Mention sth as an example or as proof of something

Question 7

Correspond

Answer 7

cor‧re‧spond /ˌkɒrəˈspɒnd, ˌkɒrɪˈspɒnd $ ˌkɔːrəˈspɑːnd, ˌkɑː-/ verb
مطابقت داشتن
[intransitive]
برابربودن ، بهم مربوط بودن ، مانند یا مشابه بودن (با toیا(with ، مکاتبه کردن) با) with ، رابطه داشتن ، علوم مهندسی: مطابق بودن

Question 8

Courtyard

Answer 8

court‧yard /ˈkɔːtjɑːd $ ˈkɔːrtjɑːrd/ noun [countable]

حیاط (محوطه محصور)

Question 9

Estate

Answer 9

es‧tate /ɪˈsteɪt/ noun
دارائی ، ملک ، املاک ، دارایی ، دسته ، طبقه ، حالت ، وضعیت ، معماری: ملک ، قانون ـ فقه: ماترک ، بازرگانی: دارائی فرد متوفی

Question 10

Fraud

Answer 10

fraud /frɔːd $ frɒːd/ noun

سوءاستفاده ، کلاهبرداری ، فریب ، حیله ، (حق). کلاه برداری ، تقلب ، فن ، گوش بر ، شیاد ، قانون ـ فقه: کلاهبرداری ، گول

Question 11

Hydrogen

Answer 11

hy‧dro‧gen /ˈhaɪdrədʒən/ noun [uncountable]

گاز بدون بو و مزه و رنگ

Question 12

Integrity

Answer 12

in‧teg‧ri‧ty /ɪnˈteɡrəti, ɪnˈteɡrɪti/ noun [uncountable]

یکپارچگی ، درستی ، امانت ، راستی ، تمامیت ، بی عیبی ، کمال ،

Question 13

Outlook

Answer 13

out‧look /ˈaʊtlʊk/ noun [countable
ديدگاه،چشم انداز ، دور نما ، منظره ، چشم داشت ، نظریه ، روانشناسی: نظرگاه
Way of thinking
Person’s opinion

Question 14

Parachute

Answer 14

par‧a‧chute /ˈpærəʃuːt/ noun [countable]

چتر نجات ، پاراشوت بکار بردن ، ورزش: چتر هوایی ، علوم نظامی: با چتر پریدن

Question 15

Prehistoric

Answer 15

pre‧his‧tor‧ic /ˌpriːhɪˈstɒrɪk◂ $ -ˈstɔː-, -ˈstɑː-/ adjective
(prehistorical) پیش تاریخی ، وابسته به قبل از تاریخ ، ماقبل تاریخی

Question 16

Proponent

Answer 16

pro‧po‧nent /prəˈpəʊnənt $ -ˈpoʊ-/ noun [countable]
، طرفدار
A person who supports an ideaor a plan

Question 17

Refine

Answer 17

re‧fine /rɪˈfaɪn/ verb [transitive]
تصفیه شدن ، پالاییدن ، پالودن ، تصفیه کردن ، خالص کردن ، تهذیب کردن ، پاک شدن ، تصحیح کردن ،
Make sth better by making change
بهبود بخشيدن اصلاح كردن

Question 18

Restrict

Answer 18

re‧strict /rɪˈstrɪkt/ verb [transitive]
منحصر کردن ، بازداشت کردن ، ممنوع کردن ، بازداشت ، محدود کردن ، منحصرکردن به ، قانون ـ فقه: دچار تضییقات کردن ، علوم نظامی: طبقه بندی مدارک

Question 19

Burst

Answer 19

burst /bɜːst $ bɜːrst/ verb (past tense and past participle burst)
پیوسته ، منفجر شدن ، رگبار ، ترکش ، محل اصابت گلوله ، قطاری ، پشت سر هم قطع کردن ، ترکیدن ، ازهم پاشیدن ، شکفتن ، منفجر کردن ، انفجار ، شیوع ، علوم مهندسی: ترکاندن