یوحنا Flashcards
پدید آمدن
آمدن، آفریده شدن
همه چیز به واسطهٔ او پدید آمد
پدیدار گشتن
آفریده شدن
هیچ چیز بدون او پدیدار نگشت
دریافتن
فهمیدن چیزی کاملا
این نور در تاریکی می درخشد و تاریکی آنرا درنیافت
مُلک
مال کسی
او به ملک خویش آمد، ولی قوم خودش اورا نپذیرفتند
مسکن گزیدن
ساکن شدن، سکنی گرفتن در…
کلام انسان شد و در میان ما مسکن گزید
شایسته
مناسب
جلالی شایستهٔ آن پسر یگانه که از جانب پدر آمد
یگانه
چیزی که هیچی مثلش نیست… تنها
پری…
حال پر شدن…
از پُری او ما همه بهرهمند شدیم، فیض از پی فیض
بهرهمند شدن
وقتی که مردم خیلی چیزهای خوب و پر از نعمت می گیرد
آغوش
خیلی نزدیک کسی دیگر شدن، مثل وقتی که مادرترا خداحافظ می گویید
معترف کردن /شدن
گفتن راستی در بارهٔ خودت
یوحنا شهادت داد، و وقتی که لاویان اورا پرسیدن، او معترف شده… من مسیح نیستم
انکار کردن
گفتن که شما عملی بد نکردی…
اذعان داشتن
معترف کردن
گفتن راستی در بارهٔ شما
فرستنده ج. فرستندگان
کسی که چیزی (گذارش…) می فرست
کیستی؟ بگو چه پاسخی برای فرستندگان جود ببریم؟
هموار ساختن
آماده کردن
ساختن راه یا خیابان که صاف و نرم است
راه خداوندرا هموار سازید…
تعمید دادن
کار یحیی، وقتی که مومنرا داخل آب می گذرد
لایق بودن
داشتن حق یا نیاز برای چیزی
من لایق گشودن بند کفش نیستم
گشودن
باز کردن چیزی، مثل کفش یا پرچم
رخ دادن
اتفاق افتادن، واقع شدن
اینها نزدیک رود اردن رخ داد.
بره
گوسوند نوجوانی
برگرفتن
عکسش گذشتن
این است برهٔ خدا که گناه از جهان برمیگیرد!
فرود آمدن (بر)
پایین رفتن، نوزاد کردن
هر گاه دیدی روح بر او فرود آمد و بر او بماند
آمدن از پیکسی
رفتن پیش کسیدیگر
عیسی روی گرداند و دید که آنها از پی او می آیند
روی گرداندن
دور زدن
وقتی که شما به طرف چیزی می روی، ولی پس از آن باز کردنرا تصمیم می گیری
مسح شدن
مسیح یعنی کسی که مسح شد
از پی من بیا!
لطفا من را پیروی کنید
به سوی چیزی آمدن
آمدن به طرف کیثسی یا چیزی
عیسیدید نتنائیل به سویش می آید…
فریب
صحبت کردن نادرست یا پر از دروغ
اشاره کردن
نشان دادن
آن کس را که موسی در تورات بدو اشاره کرده، یافتهایم!
ایمان آوردن
آیا بهخاطر همین که گفتم زیر آن درخت… ایمان می آوری؟
فرا رسیدن
آمدن و اتفاق داشتن
ساعت من هنوز فرا نرسیده.
خمره
ظرف یا بشقاب بزرگ برای انبار کردن آب یا شراب.
عیسی از خمرهٔ سنگی استفاده کرد برای درست کردن شراب
تطهیر
پاک کردن، مخسوسا برای دین
گنجای چیزی
قیمیت یک ظرف.
گنجای خمرهٔ سنگی دو یا سه کیل داشت.
آب در ظرفی قرار می دهد…
پر کردن
حال اندکی
بعضی تز چیزی…
حال اندکی از شراب برگیرید و نزد رئیس مجلس ببرید.
فراخواندن
طلبیدن
حرفزدن به کسی و پرسیدن او را نزد شما بیاد.
ناب
پاک، تمیز؛ غیر مخاوط
همه نخست با شراب ناب پذیرایی می کنند…
مست شدن
وقتی که شما پر از شراب میشویید…
نگاه داشتن
حفظ کردن
گرفتن و داشتن چیزی شاید برای حفظش یا دلیل دیگر.
تو شراب ناب را تا این دم نگاه داشتهای!
بدینسان
پس… بنابراین…
بدینسان عیسی نخستین آیت خود را ظهور آورد.
آشکار ساختن
باز کردن، نشان دادن، ظاهر ساختن.
عیسی نخستین آیت خودش را ظهور آورد و جلال خویش را آشکارساخت…