درس ۱۸ Flashcards
(120 cards)
1
Q
مخیله
A
خیال
قوهی تخیل
ذهن
2
Q
بنگارد
A
بنویسد
بهتصویر بکشد
3
Q
صادق
A
راستگو
راستین
4
Q
ترسیم
A
رسم کردن
کشیدن(ترسیم کردن=نگاشتن نقش کردن)
5
Q
سجایا
A
جمع سجیه
خوها
خلقها و خصلتها
6
Q
ذکر
A
یاد
ورد
سخن
7
Q
واحد
A
یگانه
یکتا
8
Q
مکرر
A
تکرار شده
دوبار انجام شده
9
Q
قدیم
A
دیرینه
کهن
10
Q
تلاوت کردن
A
خواندن
قرائت کردن
11
Q
جاودانی
A
همیشهپگی
12
Q
جراحات
A
جمع جراحت
زخمها
13
Q
چین و شکن
A
چین و چروکهای پوست صورت که در اثر پیری به وجود میآید
14
Q
ناگزیر
A
ناچار
15
Q
سالخوردگی
A
پیری
کهنسالی
16
Q
صحیفه
A
کتاب
17
Q
غزلواره
A
مانند غزل
شبیه غزل
18
Q
بیم
A
ترس
19
Q
عتاب
A
سرزنش
ملامت
تندی
20
Q
علیالخصوص
A
مخصوصا
به ویژه
21
Q
به خاطر گذشت
A
به ذهنم رسید
22
Q
بگذارم
A
رها کنم
23
Q
بیشه
A
زمینی که در آن به طور طبیعی گیاهان خودرو و درخت روییده باشد
24
Q
زمزمه
A
نغمه
در اینجا آواز خدانی پرندگان
25
قواعد
جمع قاعده
روش
شیوه
پایه
26
وسوسه
اندیشه بد
27
جماعتی
گروهی
28
اعلان
آشکار کردن چیزی و باخبر ساختن مردم از ان
29
ملال انگیز
غم انگیز
ناراحت کننده
اندوهبار
30
از این رو
به این خاطر
31
غلغله
بانگ
فریاد
هیاهو
شلوغی
32
کوی
کوچه
برزن
محله
33
همهمه
هیاهو
سروصدا
بانگ
34
تاخیر
دیرکردن
35
نظر افکندن
نگاه کردن
36
رعب انگیز
هراس آور
ترسناک
37
شرم
خجالت
38
مهر
عشق
محبت
39
از سر مهر
با مهربانی
40
بیدرنگ
فورا
بلافاصله
41
فرونشست
از بین رفت
آرام گرفت
42
تسکین
آرامش
آرام کردن
43
ژنده
کهنه
فرسوده
قدیمی
44
معمول
آنچه به صورت پیوسته تکرار شود
همیشگی
45
توزیع
پخش کردن
تقسیم کردن
46
اُبهت
بزرگی و شکوه که سبب احترام یا ترس از دیگران میشود
47
افسرده
غمگین
دلمرده
48
از پس
از پشتِ
49
ستبر
کلفت
ضخیم
50
کرسی
صندلی
کرسی با حفظ معنای قدیمی خود معنای جدید پذیرفته معنای جدید آن رشتهی تخصصی دانشگاهی است
کرسی ادبیات دانشگاه تهران
51
سخت
بلند
52
حکم کرده اند
فرمان داده اند
دستور داده اند
53
نواحی
جمع ناحیه
مناطق
اطراف
54
اندک مایه
مقدار کم
55
تاسف
افسوس
حسرت
56
تلف
تباه
ضایع
57
در حکم
مانند
58
کهن
قدیمی
دیرین
59
متاثر
ناراحت و اندوهگین
60
تنبیه
مجازات و کتک زدن به منظور اصلاح و تربیت
61
ضمیر
باطن
درون
62
محو کردن
پاک کردن
63
مستغرق
غرق شده
64
میبایست
لازم بود
65
رسا
بلند
شیوا
66
رثا
مرثیه سرایی
سوگ
67
از بر
از حفظ
68
از بر
از حفظ
69
درماندم
عاجز و ناتوان شدم
70
کفایت
کافی
بسنده
71
متنبه شدن
به زشتی عمل خود پی بردن و پند گرفتن
72
وای میگذاریم
رها میکنیم
73
چیره
مسلط
غالب
پیروز
74
ملامت
سرزنش
75
مقصر
گناهکار
خطاکار
کوتاهی کننده
76
اهتمام
کوشش
سعی
همت گماشتن
77
اهتمام ورزیدن در کاری
همت گماشتن به انجام دادن آن
78
درخور
سزاوار
شایسته
79
رخصت
اجازه
80
هوس
آرزو
میل
81
از هر دری
دربارهی هر موضوع و مطلبی
82
مغلوب
شکستخورده
83
مقهور
مغلوب
شکستخورده
84
وداع
خداحافظی
85
معرفت
شناخت
علم
دانش
86
تحریر
نوشتن
87
کتابت
تحریر
نوشتن
خوشنویسی
88
نیاکان
جمع نیا
اجداد
89
درفش
پرچم
علم
90
اهتزاز
جنبیدن
به حرکت در آمدن
جنبش
91
ترنم
آواز
نغمه
92
نظر برمیگرفتم
نگاه نمیکردم
93
خیره
متعجب
متحیر
سرگشته
94
پیرامون
گرداگرد
دور تا دور
اطراف
95
غَرس
نشاندن و کاشتن درخت و گیاه
96
تناور
دارای پیکر بزرگ و قوی
97
جانکاه
آزاردهنده
کشنده
98
ابدی
همیشگی
99
معمر
سالخورده
100
غریب
شگفت
عجیب
101
دریغا
افسوس
شبه جمله
102
اثنا
میان
بین
103
طنین افکندن
پیچیدن صدا
انعکاس یافتن
104
طنین
آواز
صدا
آهنگ
بازتاب
105
پر مهابت
با شکوه
106
جَلی
ویژگی خطی که درشت و واضح باشد و از دور دیده شود
107
آتش افروز
روشن کنندهی آتش
شعلهور
سوزان و گدازان
صفت فاعلی مرکب مرخم
108
سوز
شور عشق
اشتیاق
109
افسرده
بی بهره از معنویت
بی ذوق و حال
110
کرامت کن
ببخش
111
درد پرورد
پرورش یافته با درد
112
روایی
ارزش
اعتبار
113
داغ
نشان
علامت
نشانه
114
جبین
پیشانی
115
آتشین
در این درس به معنی گیرایی و موثر است
116
لطف
توجه
عنایت
117
پرتو
روشنایی
فروغ
118
پرتوانداز
روشنکننده
119
گنجینه
خزانه
جای نگهداری زر و سیم
120
میباید
لازم است