درس ۱۸ Flashcards
مخیله
خیال
قوهی تخیل
ذهن
بنگارد
بنویسد
بهتصویر بکشد
صادق
راستگو
راستین
ترسیم
رسم کردن
کشیدن(ترسیم کردن=نگاشتن نقش کردن)
سجایا
جمع سجیه
خوها
خلقها و خصلتها
ذکر
یاد
ورد
سخن
واحد
یگانه
یکتا
مکرر
تکرار شده
دوبار انجام شده
قدیم
دیرینه
کهن
تلاوت کردن
خواندن
قرائت کردن
جاودانی
همیشهپگی
جراحات
جمع جراحت
زخمها
چین و شکن
چین و چروکهای پوست صورت که در اثر پیری به وجود میآید
ناگزیر
ناچار
سالخوردگی
پیری
کهنسالی
صحیفه
کتاب
غزلواره
مانند غزل
شبیه غزل
بیم
ترس
عتاب
سرزنش
ملامت
تندی
علیالخصوص
مخصوصا
به ویژه
به خاطر گذشت
به ذهنم رسید
بگذارم
رها کنم
بیشه
زمینی که در آن به طور طبیعی گیاهان خودرو و درخت روییده باشد
زمزمه
نغمه
در اینجا آواز خدانی پرندگان
قواعد
جمع قاعده
روش
شیوه
پایه
وسوسه
اندیشه بد
جماعتی
گروهی
اعلان
آشکار کردن چیزی و باخبر ساختن مردم از ان
ملال انگیز
غم انگیز
ناراحت کننده
اندوهبار
از این رو
به این خاطر
غلغله
بانگ
فریاد
هیاهو
شلوغی
کوی
کوچه
برزن
محله
همهمه
هیاهو
سروصدا
بانگ
تاخیر
دیرکردن
نظر افکندن
نگاه کردن
رعب انگیز
هراس آور
ترسناک
شرم
خجالت
مهر
عشق
محبت
از سر مهر
با مهربانی
بیدرنگ
فورا
بلافاصله
فرونشست
از بین رفت
آرام گرفت
تسکین
آرامش
آرام کردن
ژنده
کهنه
فرسوده
قدیمی
معمول
آنچه به صورت پیوسته تکرار شود
همیشگی
توزیع
پخش کردن
تقسیم کردن
اُبهت
بزرگی و شکوه که سبب احترام یا ترس از دیگران میشود
افسرده
غمگین
دلمرده
از پس
از پشتِ