درس ۱۱ Flashcards
سست
ناتوان
ضعیف
قوّت
نیرو
توان
قُوت
خوراک
مُصِر
اصرار کننده
پافشاری کننده
کلافه
بیتاب و ناراحت به علت قرار گرفتن در وضع آزاردهنده
سُراغ
نشان
جستجو کردن جا و مکان کسی
ثلث
یکسوم چیزی
ثلث سوم
امتحانات خردادماه
جبهه
میدان جنگ
تَل
تپّه
تودهی بزرگ خاک یا شن
چفیه
دستمال بزرگیست که اعراب از آن به عنوان سربند استفاده میکنند
کُلت
نوعی سلاح کمری
حمایل
نگهدارنده
محافظ
حمایل کردن
محافظ قرار دادن چیزی برای چیز دیگر
خیز برداشتن
پریدن
جَستن
مسلط
غالب
چیره
کز کردن
خود را جمع کردن و در خود فرو رفتن
به گوشهای خزیدن
دَم
لحظه
گردان
واحد نظامی که معمولا شامل سه گروهان است
پرشور
پرحرارت
پرهیجان
طنز
شوخی
تکبیر
الله اکبر گفتن
صلوات
جمع صلات
درودها
درود خدا بر پیامبر
فرونشستن
تمام شدن
پایان یافتن
سخت
محکم
قابل عرض
شایسته و لایق گفتن و بیان کردن
شامّه
حس بویایی
غریب
عجیب
بعید
طفره رفتن
خودداری کردن از انجام کاری از روی قصد و یا بهانه آوردن به ویژه خودداری کردن از پاسخ صریح دادن به سوالی یا کشاندن موضوع به موضوعات دیگر
اصرار
پافشاری کردن
الحاح
التماس
خواهش
تمنا
با زاری از کسی چیزی خواستن
متقاعد
مجابشده
مجاب
قانعشده
متقاعد کردن
مجاب کردن
وادار به قبول امری کردن
تعقیب
دنبال کردن
پی چیزی رفتن
دریغ داشتن
مضایقه کردن از دادن چیزی به کسی
خودداری از کمک کردن به کسی
تعلیم گرفتن
آموختن
یاد گرفتن
تعلم
یاد دادن
شَبَح
آنچه به صورت سیاهی به نظر میآید
سایه موهوم از کسی یا چیزی
مراقب
مواظب
دنج
ویژگی جای خلوت و آرام و بدون رفتوآمد
دیدهبانی
نگهبانی
مراقبت
دیدرس
دورترین فاصلهای که چشم انسان قادر به دیدن است
جُثه
تن
بدن
حزین
غمانگیز