درس ۱۴ Flashcards

1
Q

مجمع

A

محل جمع شدن
مجلس
محفل

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
2
Q

مجمعی کردند

A

در جایی جمع شدند
انجمنی تشکیل دادند

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
3
Q

مرغان

A

پرندگان

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
4
Q

نهان

A

پنهان
ناپیدا

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
5
Q

جمله

A

همه
همگی

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
6
Q

شهریار

A

پادشاه
سلطان

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
7
Q

اقلیم

A

سرزمین
کشور
مملکت

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
8
Q

هدهد

A

شانه به سر
مرغ سلیمان
پوپک
پرنده‌ای با جثه‌ای کوچک و منقاری نوک‌تیز

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
9
Q

افسر

A

تاج

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
10
Q

اکناف

A

جمع کَنَف
اطراف
کناره‌ها

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
11
Q

گیتی

A

جهان
دنیا

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
12
Q

پیشوا

A

راهنما
رهبر

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
13
Q

سیمرغ

A

در افسانه‌ها مرغی بسیار بزرگ که در کوه قاف اشیان داشته
عنقا

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
14
Q

پس

A

پشت
آن سوی

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
15
Q

کوه قاف

A

نام کوهی افسانه‌ای که سیمرغ بر بالای آن آشیانه داشته است

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
16
Q

آشیان

A

آشیانه
لانه

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
17
Q

بینش

A

بصیرت
آگاهی

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
18
Q

همتا

A

مانند
نظیر
شبیه
شریک

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
19
Q

جلال

A

شکوه
عظمت

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
20
Q

سنجش

A

اندازه‌گیری
مقایسه

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
21
Q

دریابد

A

درک کند
بفهمد

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
22
Q

نقش و نگار

A

شکل‌ها و صورت‌های رنگین و گوناگون

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
23
Q

پرتو

A

روشنایی فروغ

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
24
Q

خواستار

A

خواهان
طالب
خواهنده

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
25
Q

بدو

A

مخفف به او

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
26
Q

مهرورزی

A

عشق‌ورزی
علاقه‌داشتن

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
27
Q

شیرمرد

A

مرد قدی و دلیر(=نیرومند)

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
28
Q

شگرف

A

قوی
نیرومند

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
29
Q

ژرف

A

عمیق

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
30
Q

ژرف ژرف

A

بسیار عمیق

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
31
Q

جملگی

A

همگی

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
32
Q

مشتاق

A

آرزومند
خواهان

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
33
Q

دیدار

A

دیدن
ملاقات کردن

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
34
Q

نمی‌هراسیم

A

نمی‌ترسیم

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
35
Q

باز ایستادند

A

خودداری کردند
منصرف شدند

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
36
Q

پوزش

A

عذرخواهی

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
37
Q

هموار کردن

A

آسان کردن

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
38
Q

راستان

A

درستکاران

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
39
Q

محبوب

A

دوست
معشوق

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
40
Q

جمال

A

زیبایی
حسن

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
41
Q

صاحب جمال

A

زیبارو

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
42
Q

هفته‌ای

A

در زمان اندکی

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
43
Q

زوال

A

نابودی

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
44
Q

عذر

A

بهانه
پوزش

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
45
Q

خرم

A

سرسبز
باصفا
باطراوت

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
46
Q

معذور

A

کسی که عذر و بهانه‌ی او پذیرفته باشد
پوزش‌خواه

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
47
Q

داند

A

بتواند

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
48
Q

باز

A

پرنده‌ایشکاری با چنگال‌های قوی و منقاری کوتاه و محکم

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
49
Q

بگذارم

A

رها بکنم

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
50
Q

سرگردان

A

حیران
سرگشته
متحیر

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
51
Q

به

A

بهتر

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
52
Q

سربه‌سر

A

همه
همگی

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
53
Q

مشتی

A

تعدادی
اندکی
گروهی

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
54
Q

شکوه

A

عظمت
بزرگی

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
55
Q

سخن‌راندن

A

سخنرانی کردن
سخن گفتن

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
56
Q

شیدا

A

عاشق
دلداده

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
57
Q

دلباخته

A

عاشق
شیفته
شیدا

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
58
Q

یک سو نهادند

A

رها کردند
کنار گذاشتند

59
Q

طلب

A

جستن
جست‌و‌جو کردن

60
Q

رهنمون شود

A

راهنمایی کند

61
Q

رهنمون

A

راهبر
راهنما

62
Q

قرعه زدند

A

قرعه انداختند
قرعه‌کشی کردند
انتخاب تصادفیاز طریق قرعه

63
Q

قرعه

A

قسمت
نصیب
سهم

64
Q

قضا را

A

از قضا
اتفاقا

65
Q

هراسناک

A

ترسناک
وحشتناک

66
Q

جرئت

A

شجاعت
شهامت
دلیری

67
Q

وادی

A

سرزمین
در متن مجازا به معنای بیابان

68
Q

درگه

A

درگاه
جایگاه سیمرغ

69
Q

وانیامد

A

برنگشت

70
Q

فرسنگ

A

فرسخ
واحد اندازه‌گیری مسافت
تقریبا برابر شش کیلومتر

71
Q

فرو آیی

A

قدم بگذاری
برسی

72
Q

طلب

A

اولین قدم در تصوف(=عرفان)
طلب است و آن حالتی است که در دل سالک پیدا می‌شود و اورا به جستجوی حقیقت و معرفت وا می‌دارد

73
Q

تعب

A

رنج و سختی

74
Q

مِلک

A

دارایی
مال و آتجه در تصوف ماست

75
Q

گرم‌رو

A

مشتاق
به شتاب رونده و چالاک
کوشا

76
Q

سرکش

A

نافرمان
گردنکش
قوی

77
Q

نظر

A

چشم

78
Q

معرفت

A

شناختن چیزی
شناخت
علم و دانش

79
Q

سپهر

A

آسمان

80
Q

عالی‌صفت

A

والا
ارزشمند

81
Q

ره عالی صفت

A

راه ارزشمندِ شیر و سلوک

82
Q

قدر

A

ارزش
اعتبار
اندازه

83
Q

صدر

A

طرف بالای مجلس
جایی از اتاق و مانند آن که برای نشستن بزرگان مجلس اختصاص می‌یابد
مجازا ارزش و اعتبار

84
Q

استغنا

A

بی‌نیازی
در اصطلاح بی نیازی سالک از هرچیزی جز خدا

85
Q

دعوی

A

ادعا
ادعای خواستن یا داشتن چیزی
معنی و دعوی دو مفهوم متقابل و متضادند
معنی حقیقی است که نیاز به اثبات ندارد و دعوی لافی است تهی از معنی

86
Q

معنا

A

مقصود
مراد

87
Q

جنت

A

بهشت
فردوس

88
Q

هفت دوزخ

A

هفت جهنم
درکات

89
Q

افسرده

A

منجمد
سرمازده

90
Q

توحید

A

یگانه گردانیدن
یگانه‌پرستی
در اصطلاح اهل حقیقت تجرید ذات الهی است از آنچه فهم و گمان آدمی تصور می‌کند

91
Q

تفرید

A

دل خود را متوجه حق کردن دل از علایق بریدن و خواست خود را فردای خواست ازلی کردن
فرد شمردن و یگانه دانستن خدا
تفرید را عطار در معنی گم شدن عارف در معروف به کار می‌برد یعنی وقتی که در توحید غرق شد آگاهی از این گمشدگی را گم کند و به فراموشی بسپارد

92
Q

تجرید

A

درلغت به معنای تنهایی گزیدن
ترک گناهان و اعراض از امور دنیوی و تقرب به خداوند
در اصطلاح تصوف خالی شدن قلب سالک از آنچه جر خداست

93
Q

ردی

A

چهره

94
Q

در کُنند

A

بیرون آورند

95
Q

گریبان

A

یقه
جیب

96
Q

حیرت

A

سرگردانی

97
Q

وادی حیرت

A

در اصطلاح اهل حقیقت امری‌ست که وارد می‌شود بر قلوب عارفان در موقع تامل و حضور و تفکر آنهارا از تامل و تفور حاجب(=مانع) گردد

98
Q

دائم

A

همیشه

99
Q

حسرت

A

افسوس
دریغ

100
Q

حیران

A

سرگشته

101
Q

تحیر

A

سرگشتگی
حیران شدن

102
Q

فقر

A

درویشی

103
Q

وادی فقر

A

وادی درویشی
در اصطلاح صوفیه فنای فی الله و نیستی سالک و بیرون آمدن از صفات خود است و این نهایت سیر و مرتبه کاملان است

104
Q

فنا

A

نیست و نابود شدن و در اصطلاح سقوط اوصاف مذمومه(=زشت)است

105
Q

روا

A

جایز
سزا

106
Q

جاوید

A

همیشگی
ابدی
ماندنی

107
Q

به زاری زار

A

با خواری

108
Q

همت

A

اراده‌ی محکم
عزم قوی
در اصطلاح عرفانی توجه و قصد قلبی یا جمیع قوای روحانی به جانب حق برای حصول کمال خود یا دیگری

109
Q

قلیل

A

کم
اندک

110
Q

سروش

A

پیام.آور
فرشته‌ی پیام‌آور

111
Q

بی‌شک

A

یقیناََ

112
Q

تمام

A

کامل

113
Q

محو

A

نابود شدن
در اصطلاح صوفیه از بین بردن صفات و عادات بشری برای رسیدن به ذات خداوند

114
Q

بردوام

A

همیشه

115
Q

قبا

A

نوعی جامه جلوباز که پس از پوشیدن دو طرف قسمت پیش را با دکمه می‌بندند

116
Q

طرب

A

شادی و نشاط

117
Q

سرا

A

منزل
خانه

118
Q

پلید

A

ناپاک

119
Q

قدس

A

پاکی
پاک‌شدن

120
Q

جلوه‌گاه

A

محل خودنمایی

121
Q

شکیبایی

A

بردباری
صبوری

122
Q

سودایی

A

شیفته
شیدا
عاشق

123
Q

فانی

A

نیست‌شونده
نابود‌شونده
در اصطلاح تصوف آن کسی است که در طریقت و سلوک به مرحله‌ی فنا رسیده است

124
Q

مجاز

A

غیر حقیقی

125
Q

فراز

A

بالا
بلندی

126
Q

نسخه

A

نوشته
مکتوب

127
Q

کلان

A

دارای سن بیشتر
کلان‌تر=بزرگتر

128
Q

اولی

A

شایسته
اولیتر=شایسته تر

129
Q

اشتر

A

شتر

130
Q

مصاحبت

A

همنشینی
هم‌صحبت داشتن

131
Q

وجه

A

مقدار

132
Q

از وجه

A

در اینجا به معنی برای است

133
Q

زاد

A

توشه و خوردنی که در سفر همراه می‌برند

134
Q

توشه

A

طعام و خوراک اندک
زاد

135
Q

گرده

A

قرص نان
نوعی نان

136
Q

مخاصمت

A

دشمنی
خصومت

137
Q

آخرالامر

A

سرانجام
عاقبت
نهایتا

138
Q

زاد

A

سن و سال

139
Q

تعالی

A

بلند‌مرتبه

140
Q

موضَع

A

جایگاه
مکان

141
Q

فرا داشتن

A

بلند کردن
بر دست گرفتن
نگه داشتن

142
Q

اعانت

A

یاری دادن
یاری

143
Q

مقالات

A

جمع مقالت
گفتار‌ها
سخنان

144
Q

پبه حقیقت

A

به درستی