درس ۱۰: اصطلاحـاتِ عرفانی Flashcards
درباره اصطلاحات خودشان،
عرفاء و متصوَّفه (چنین ابو القاسم قشیری در رسالتش “رسالة القشيرية”)، چه نظر دارند
اصرار دارند که افراد غیرِ وارد در طریقت از مقاصدِ آنها آگاه نشوند
عرفاء “ملامتی” کِي هستند
آنها هستند که در مراحل سیر و سلوک تعیّنات خودشان را بشکنند
و به جای نام و افتخار برای خودشان ننگ در میان مردم ایجاد کنند
آنها “ریاءِ معکوس” داشته اند، تا می خواهند بین خودشان و خدا خوب باشند ولی مردم آنها را بد بدانند
همه این بود برای شکستن خود-پرستی از نفس
گفته شد که اکثر آنها اهلِ خُراسان بوده اند
در میان عرفاء، “وقت” چه است
• مفهوم نسبی و اضافی است
• حالتی است که از غیب بر عارف عارض شده است
که وظائِف در آن زمینه وجود دارد
:. عارف “ابن الوقت” است
• در اشعار (فارسی) هم “دم” گفته می شود
و هم “عیشِ نقد” به کار رفته است
قشیری درباره “صوفی فرزندِ وقت” و “الْوَقْتُ سَیفٌ قاطِعٌ” چه می گوید
• صوفی فرزندِ وقت: او همیشه آنچه را که برایش در آن حالت اُولَوِیَّت دارد، انجام می دهد
• الْوَقْتُ سَیفٌ قاطِعٌ: وقت شمشیرِ تیز است
حُکمِ وقت خیلی تیز است و تخلّف از آن خطرناک است
در میان عرفاء، “حال” چیست
آنچه بدون اختیار بر قلبِ عارف وارد می شود
و زودگذر است مثل برقِ جهنده که زود خاموش می شود
عرفاء این "برقِ جهنده" را • لوائح • لوامع • طوالع نامیدند که اختلاف در میان آنها در شدّت و مدّت آنها است
در میان عرفاء، “مقام” چیست
آنچه سالک را تحصیل و کسب می کند
که باقی می ماند
در میان عرفاء، “قبض” چیست
حالتِ گرفتگیِ روحِ عارف
در میان عرفاء، “بسط” چیست
حالتِ شکفتگی و بازیِ روحِ عارف
در میان عرفاء، “جَمْع” چیست
آنچه از طرف خدا از قبیل “إلقاءات”، یعنی سالک مورد عنایت خدا است
در میان عرفاء، “فرق” چیست
آنچه از طرف سالک باشد که خودش رنج بُرده در طاعات و عبادات و لائقِ مقام بشود
در میان عرفاء، “غیبت و حضور” چیست
غیبت: حالتِ بی خبری خود و اطرافِ خود
:. عارف از آن جهت خود بی خبر می شود که “حضور”ش در نزد خدا است
☆ هرگز حدیث حاضر و غیب شنیده اید
من در میان جمع ولی دلم جای دیگر است (سَعدی) ☆
در میان عرفاء، “ذوق” و “شُرب” و “سُکر” و “رَی” چیست
ذوق: چشیدن / چشیدنِ لذّت
:. “ذوق” درکِ حضوریِ لذّات حاصل از تجلّیات و مکاشفات است
و “شُرب” (نوشیدن) ادامه یافتنِ “ذوق” است
و “سُکر” سر-خوش شدن و مستی است
و “رَی” سیر-آب و پُر شدن است
در میان عرفاء، “مَحو” و مَحق” و “صَحو” چیست
- “مَحو” یعنی عارف به جای رسید که “مَحو” و “فانی” در ذاتِ حقّ می شود که خودش (“من”) دیگر درک نمی کند
- “مَحق” یعنی اگر “مَحو” شدنِ عارف به حَدِّی برسد که آثار “من” نیز “مَحو” می شود
:. “مَحو” و “مَحق” هر دو “فناء” است و بالاتر از “غیبت” می باشد
• “صَحو” یعنی “بقاء” است، یا عارف “بقاء بِاللَّه” پیدا کرد
:. “صَحو” بالاتر از “مَحق” است
در میان عرفاء، “خواطر” چیست
معارفاتی و إلقاءاتی که بر قلبِ عارف وارد می شود “واردات” است
گاهی به صورت • قبض • بسط • سرور • حُزن
و اگر در صورتِ “کلام” و “خِطاب” باشد، “واردات” :. “خواطر” گویند
خود "خواطر"، گاهی • رحمانی • شیطانی • نفسانی و تشخیصِ آن در امر و نهی بر خلاف شریعت است
در میان عرفاء، “نفس” و “قَلب” و “رُوح” و سِرّ” چیست
- “نفس”: انسان محکوم شهوات
- “قلب”: محلّ که معارفِ الهی قرار می گیرد
- “رُوح”: جای که محبّة اللَّه طلوع می کند
- “سِرّ”: جای که مرحله “شهود” برسد
▪مرحله بالاتر از “سِرّ”، عرفاء “خَفِيّ” می گویند
و مرحله بالاتر از آن، “أخفى” می گویند