درس ١: عِرْفٰان و تَصَوُّف Flashcards
عرفان در چند جنبه تقسیم نمود
در دو جنبه
- «اجتماعی»
- «فرهنگی»
فرق میانِ «عرفانِ فرهنگی» و «عرفانِ اجتماعی» چیست
فرق: «عرفانِ فرهنگی» علمی است که نام «عرفان» دارد
و «عرفان اجتماعی» ویژگی های مخصوص به خود
بر خلاف سائر طبقـات علمی دارد
که، غالبـاً، با عنوان «متصوّفه» یاد می شود
و أهلِ عرفان با عنوان «علمی و فرهنگی» با نام «عُرَفٰاء» یاد می شوند
آیا، عرفاء و متصوّفه انشعابی هستند
خیر: در همهٔ فِرَق و مذاهب اسلامی حضور دارند
ولی متصوّفه در عینِ حال سلسلهٔ افکار و آدابِ مخصوص در معاشرتها و لباس-پوشیدن ها و آرایشِ سر-و-صورت و سکونت در خانقاه ها دارند که به عنوان یک فرقه مخصوص مذهبی و اجتماعی رنگ مخصوص می دهد
در مقابلِ متصوّفه («عرفانِ اجتماعي»)، عرفاء بوده و هستند
كه هيچ امتیاز ظاهري با دیگران ندارند
و أهلِ «سير و سلوك» هستند كه عرفائي حقيقي اند
و نه مثلِ متصوّفه كه آداب از خود اختراع كرده اند و بدعتها ايجاد كرده اند
عرفان («عرفانِ فرهنگي») دارای چند بخش است؟ نام آن ببرید
عرفان («عرفانِ فرهنگی») داررای دو [۲] بخش است
- «عرفانِ نَظَرِی»
- «عرفانِ عَمَلِی»
عرفانِ «عَمَلِی» را توضیح دهید [۶]، لُطْفـاً
- روابط و وظائفِ انسان با خودش و جهان و خدا است
- مثلِ «علمِ أخْلَاق» که یک علمِ عَمَلِی است
- علمِ «سیر و سلوك» نامیده
- انسان را به «توحید» می رساند
- سالک باید بداند از کجا آغاز کند و چه منازل را باید به ترتیب طَیْ کند
• همه منازل باید تحت مراقبهٔ یک «انسانِ کامل» باشد
که، قبلاً، این راه ها را طَیْ کرده
و از خطر گُمراهی، سالک باید، دائمـاً، همراهٔ او باشد
⭐ ⭐ ⭐
ترک این مرحله
بی همرهی خِضْر مکن
ظلمـاات است
بترس از خطر گمراهی
“Leave not this interval bereft of Ḵẖiḍr’s fellowship!
Tenebrous it is! Fear the peril of waywardness!” (Ḥāfiẓ)
انسانِ کامل به چه تعبیر [۲] نامیده شده
- «طٰائِرِ قُدْس»
* «خِضْر»
تعریفِ «عرفان» چیست
معرفت و آگاهیِ شهودی
دربارهٔ ذات، اسماء، صفات، و افعالِ خدا
در حَدِّ توانِ بشر
توحید عارف چیست
موجود حقیقی منحصر به خدا است
و جزء خدا، هر چه هست «نبود» است، «بود» نیست
که جزء خدا، هیچ نیست
و جزء خدا، هیچ ندیدن (“وحدتِ شهودي”)
ابزار عارف چیست
از عقل و اندیشه نیست
کار دل و مجاهده
و سیر و سلوک
و تصفیه و تهذهیب نفس است
فرق بین «عرفان» و «اخلاق» [۳] چیست
• همه سیستمـهای اخلاقی ضرورتی نمی بینند که دربارهٔ روابطِ انسان با خدا بحث کنند
ولی عرفان دربارهٔ روابطِ انسان با خودش و با جهان و با خدا بحث می کند
• اخلاق «ساکن» است که روح انسان مثل «خانه ای» است که فقط بحثِ زینت کردنِ روح از لحاظ فضایل مثل عدالت و عفت و ایثار و غیره می پردازد و مهمّ نیست از کجا شروع شود، مثل از سقف شروع شود و یا از دیوارها و یا از بالای دیوار یا از پایین
ولی عرفان «پویا» و «متحرّک» است که روح انسان مثل یک «کودک» باشد و کمالش در رُشدِ آن است که آغاز و انجام دارد در مراحل و منازل، که رسیدن به منزل بعدی بدون گذر کردن از منزل قبلی ناممکن است
• عناصر اخلاق محدود است
ولی در عرفان، وسیعتر است چون احوال و واردات قلبی هم است منحصر به یک سالک که مردم از آن بی خبرند