Umgangsprache Flashcards

1
Q

Verkehrt

https://www.youtube.com/watch?v=3fnE7EYbO-A

A

معنی: اشتباه، نادرست، نامناسب.
مثال‌ها:
“Oh Mann, ich hatte den Pullover den ganzen Tag verkehrt herum an.”
(وای، تمام روز لباسم را برعکس پوشیده بودم.)
“Pizza bestellen ist immer eine gute Idee, da kann man nichts verkehrt machen.”
(پیتزا سفارش دادن همیشه ایده خوبی است، نمی‌توان اشتباه کرد.)

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
2
Q

Etwas in der Pfeife rauchen können

A

معنی: چیزی را بی‌ارزش یا بیهوده دانستن.
مثال‌ها:
“Mein alter Laptop kannst du echt in der Pfeife rauchen.”
(لپ‌تاپ قدیمی من واقعاً به درد نمی‌خورد.)
“Das Angebot für den Handyvertrag kannst du in der Pfeife rauchen.”
(پیشنهاد قرارداد گوشی را فراموش کن، بی‌ارزش است.)

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
3
Q

. Und ob

A

معنی: قطعاً، البته.
مثال‌ها:
“Ich schnarche doch nicht.”
“Und ob du schnarchst!”
(من خر و پف نمی‌کنم. البته که می‌کنی!)
“Willst du wirklich ins Kino?”
“Und ob ich will!”
(واقعاً می‌خواهی به سینما بروی؟ قطعاً!)

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
4
Q

Ganz schön

A

معنی: خیلی، نسبتاً زیاد.
مثال‌ها:
“Die Liste ist ganz schön lang.”
(لیست خیلی طولانی است.)
“Hier drin ist es ganz schön kalt.”
(اینجا خیلی سرد است.)

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
5
Q

Etwas keinen Abbruch tun

A

معنی: تأثیر منفی نداشتن.
مثال‌ها:
“Das Essen wurde auf einem Plastikteller serviert, aber das hat dem Geschmack keinen Abbruch getan.”
(غذا روی بشقاب پلاستیکی سرو شد، اما تأثیری بر طعم آن نداشت.)
“Das Wetter war schlecht, aber unserer Laune hat das keinen Abbruch getan.”
(هوا بد بود، اما حال ما خراب نشد.)

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
6
Q

Ausgesprochen

A

معنی: بسیار، خیلی زیاد.
مثال‌ها:
“Die Landschaft hier ist ausgesprochen schön.”
(منظره اینجا بسیار زیبا است.)
“Das Mädchen ist ausgesprochen hübsch.”
(دختر بسیار زیبا است.)

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
7
Q

Immer her damit

A

معنی: بیاورید! بدهید اینجا!
مثال‌ها:
“Hast du Ideen für neue Videos?”
“Immer her damit!”
(ایده‌ای برای ویدیوهای جدید داری؟ بده اینجا!)
“Willst du Schokolade?”
“Immer her damit!”
(شکلات می‌خواهی؟ قطعاً، بده اینجا!)

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
8
Q

Schlappmachen

A

معنی: خسته شدن، کم آوردن.
مثال‌ها:
“Nach 10 Kilometern mache ich schlapp.”
(بعد از 10 کیلومتر کم می‌آورم.)
“Mein Akku macht schlapp.”
(باطری من دارد خالی می‌شود.)

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
9
Q

Sich die Blöße geben

A

معنی: خود را شرمسار کردن، ضعیف نشان دادن.
مثال‌ها:
“Er wollte sich nicht die Blöße geben und hat nichts gesagt.”
(او نمی‌خواست خود را شرمسار کند، بنابراین چیزی نگفت.)
“Gib dir doch nicht die Blöße!”
(خودت را خجالت‌زده نکن!)

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
10
Q

Noch und nöcher

A

معنی: بیش از حد، بی‌شمار.
مثال‌ها:
“Auf dem Wochenmarkt gibt es Äpfel noch und nöcher.”
(در بازار محلی سیب‌های بی‌شماری وجود دارد.)
“Er hat Geld noch und nöcher.”
(او پول زیادی دارد.)
آیا این فرمت مناسب است؟

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
11
Q

عبارت

A

تعریف

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
12
Q

Mir brummt der Schädel

A

🔵 معنی: سرم درد می‌کند\n🔵 محل کاربرد: بعد از فعالیت زیاد یا نوشیدن بیش از حد 🥳➡️🤕\n🔵 مثال: Gestern war die Party zu laut, heute brummt mir der Schädel.\n🔵 ترجمه: دیروز مهمانی خیلی شلوغ بود، امروز سرم درد می‌کند. 🛑🗣️

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
13
Q

Komm, lass gut sein

A

معنی: بی‌خیال شو\n⚪ محل کاربرد: برای خاتمه دادن به بحث‌های خسته‌کننده یا غیرضروری 🤐\n⚪ مثال: Komm, lass gut sein, wir finden sowieso keine Lösung.\n⚪ ترجمه: بی‌خیال شو، ما که به‌هرحال راه‌حلی پیدا نمی‌کنیم.

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
14
Q

Das ist nicht mein Bier

A

🟡 معنی: این مشکل من نیست\n🟡 محل کاربرد: وقتی موضوعی به شما مربوط نمی‌شود 🙅‍♂️🍺\n🟡 مثال: Was der Chef sagt, ist nicht mein Bier.\n🟡 ترجمه: چیزی که رئیس می‌گوید به من ربطی ندارد.

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
15
Q

Ich habe keinen Bock

A

🟢 معنی: من حوصله ندارم\n🟢 محل کاربرد: در موقعیت‌های غیررسمی برای نشان دادن بی‌حوصلگی 😒\n🟢 مثال: Ich habe keinen Bock, heute zur Uni zu gehen.\n🟢 ترجمه: امروز حوصله رفتن به دانشگاه را ندارم.

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
16
Q

Ich habe nichts mit dem/der am Hut

A

🔴 معنی: من با او کاری ندارم/ارتباطی ندارم\n🔴 محل کاربرد: برای نشان دادن عدم علاقه یا ارتباط 🙅‍♂️❌\n🔴 مثال: Mit solchen Leuten habe ich nichts am Hut.\n🔴 ترجمه: من با چنین افرادی کاری ندارم.

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
17
Q

Ich habe Kohldampf

A

🟣 معنی: من گرسنه هستم\n🟣 محل کاربرد: در مکالمات غیررسمی با دوستان و خانواده 🍽️😋\n🟣 مثال: Ich habe Kohldampf, lass uns etwas essen gehen!\n🟣 ترجمه: من خیلی گرسنه هستم، بیا برویم چیزی بخوریم!

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
18
Q

Blau machen

A

🟠 معنی: پیچاندن کار یا مدرسه\n🟠 محل کاربرد: زمانی که شخصی عمداً از کار یا مدرسه غیبت می‌کند 🏖️🙈\n🟠 مثال: Ich mache heute blau, ich will nicht ins Büro.\n🟠 ترجمه: امروز پیچاندم، نمی‌خواهم به اداره بروم.

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
19
Q

Schieß los

A

معنی: بگو چی شده / حرفت را بزن\n⚫ محل کاربرد: وقتی می‌خواهید کسی را تشویق کنید که صحبتش را شروع کند 🗣️👍\n⚫ مثال: Du hast etwas Wichtiges zu sagen? Schieß los!\n⚫ ترجمه: چیزی مهمی برای گفتن داری؟ بگو!

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
20
Q

Bleib locker / Entspann dich mal

A

🔵 معنی: آرام باش / استرس نداشته باش\n🔵 محل کاربرد: برای آرام کردن کسی که عصبانی یا مضطرب است 😌🛑\n🔵 مثال: Wieso regst du dich so auf? Bleib mal locker!\n🔵 ترجمه: چرا این‌قدر عصبی هستی؟ آرام باش!

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
21
Q

Abgehoben sein

A

معنی: متکبر بودن\n⚪ محل کاربرد: برای توصیف کسی که خودش را بهتر از دیگران می‌بیند 🤷‍♂️💁‍♀️\n⚪ مثال: Seitdem sie berühmt ist, ist sie total abgehoben.\n⚪ ترجمه: از وقتی که مشهور شده، خیلی از خودراضی شده است.

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
22
Q

عبارت

A

تعریف

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
23
Q

Alter Schwede

A

🔵 معنی: وای! / باورنکردنی!\n🔵 توضیح: برای ابراز تعجب یا شگفتی استفاده می‌شود.\n🔵 مثال: Alter Schwede, hast du das gesehen?\n🔵 ترجمه: وای، اینو دیدی؟

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
24
Q

Jein

A

🔵 معنی: هم بله هم نه / شاید\n🔵 توضیح: ترکیبی از ‘Ja’ و ‘Nein’ برای پاسخ مبهم یا دوپهلو.\n🔵 مثال: Magst du den Film? → Jein, er war okay.\n🔵 ترجمه: فیلم رو دوست داشتی؟ → هم بله هم نه، خوب بود.

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
25
Q

Läuft nicht

A

🔵 معنی: خوب پیش نمی‌ره / اوضاع خرابه\n🔵 توضیح: برای بیان اینکه چیزی مطابق انتظار پیش نمی‌رود.\n🔵 مثال: Mein Auto ist kaputt. → Läuft nicht.\n🔵 ترجمه: ماشینم خراب شده. → اوضاع خرابه.

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
26
Q

Schiss haben

A

🔵 معنی: ترسیدن\n🔵 توضیح: برای بیان ترس یا نگرانی از چیزی استفاده می‌شود.\n🔵 مثال: Ich habe Schiss vor der Prüfung morgen.\n🔵 ترجمه: از امتحان فردا می‌ترسم.

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
27
Q

Verarschen

A

🔵 معنی: دست انداختن / مسخره کردن\n🔵 توضیح: برای شوخی یا کنایه در مکالمات غیررسمی.\n🔵 مثال: Willst du mich verarschen?\n🔵 ترجمه: داری منو دست می‌اندازی؟

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
28
Q

Ich bin platt

A

🔵 معنی: من خیلی خسته‌ام\n🔵 توضیح: برای بیان خستگی زیاد.\n🔵 مثال: Nach dem Sport bin ich total platt.\n🔵 ترجمه: بعد از ورزش کاملاً خسته شدم.

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
29
Q

Klar, mach ich

A

🔵 معنی: معلومه، انجامش می‌دم\n🔵 توضیح: برای پاسخ مثبت به درخواست کسی.\n🔵 مثال: Kannst du mir helfen? → Klar, mach ich!\n🔵 ترجمه: می‌تونی کمکم کنی؟ → معلومه، انجامش می‌دم!

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
30
Q

Drück mir die Daumen

A

🔵 معنی: برام دعا کن / برام آرزوی موفقیت کن\n🔵 توضیح: در آلمان این عبارت به معنای "موفق باشی" است.\n🔵 مثال: Ich habe morgen ein wichtiges Meeting. → Drück mir die Daumen!\n🔵 ترجمه: فردا یه جلسه مهم دارم. → برام دعا کن!

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
31
Q

Passt schon

A

🔵 معنی: اوکیه / اشکالی نداره\n🔵 توضیح: وقتی می‌خواهید نشان دهید مشکلی نیست.\n🔵 مثال: Sorry, dass ich zu spät bin. → Passt schon.\n🔵 ترجمه: ببخشید که دیر کردم. → اشکالی نداره.

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
32
Q

Alles easy

A

🔵 معنی: همه‌چیز خوبه / همه‌چی ردیفه\n🔵 توضیح: برای بیان اینکه اوضاع خوب است.\n🔵 مثال: Wie läuft’s? → Alles easy.\n🔵 ترجمه: اوضاع چطوره؟ → همه‌چی ردیفه.

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
33
Q

Ohne Witz

A

🔵 معنی: جدی می‌گم / بدون شوخی\n🔵 توضیح: برای تأکید بر جدیت صحبت.\n🔵 مثال: Ohne Witz, das war der beste Film, den ich je gesehen habe.\n🔵 ترجمه: جدی می‌گم، این بهترین فیلمی بود که دیدم.

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
34
Q

Echt cool

A

🔵 معنی: واقعاً عالی / خیلی خوب\n🔵 توضیح: برای تعریف یا تحسین چیزی.\n🔵 مثال: Deine neue Wohnung ist echt cool!\n🔵 ترجمه: خونه جدیدت واقعاً عالیه!

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
35
Q

Keine Lust

A

🔵 معنی: حوصله ندارم\n🔵 توضیح: برای بیان بی‌حوصلگی.\n🔵 مثال: Ich habe keine Lust, heute zu lernen.\n🔵 ترجمه: امروز حوصله درس خوندن ندارم.

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
36
Q

Schade

A

🔵 معنی: حیف / افسوس\n🔵 توضیح: برای ابراز ناراحتی از یک فرصت از دست رفته.\n🔵 مثال: Kommst du nicht zur Party? → Schade!\n🔵 ترجمه: به مهمانی نمی‌آیی؟ → حیف!

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
37
Q

Warte mal

A

🔵 معنی: صبر کن / یه لحظه\n🔵 توضیح: برای درخواست مکث یا توقف کوتاه.\n🔵 مثال: Warte mal, ich muss kurz was holen.\n🔵 ترجمه: صبر کن، باید یه چیزی بردارم.

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
38
Q

Spinnst du?

A

🔵 معنی: عقلت را از دست دادی؟ / شوخی می‌کنی؟\n🔵 توضیح: وقتی چیزی غیرمنطقی به نظر می‌رسد.\n🔵 مثال: Du willst bei dem Wetter schwimmen? → Spinnst du?\n🔵 ترجمه: می‌خوای تو این هوا شنا کنی؟ → عقلت را از دست دادی؟

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
39
Q

Keine Ahnung

A

🔵 معنی: نمی‌دانم\n🔵 توضیح: برای ابراز عدم آگاهی.\n🔵 مثال: Wann fängt der Film an? → Keine Ahnung.\n🔵 ترجمه: فیلم کی شروع می‌شه؟ → نمی‌دانم.

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
40
Q

Echt gut

A

🔵 معنی: واقعاً خوب\n🔵 توضیح: برای تعریف از چیزی که خوب است.\n🔵 مثال: Das Essen hier ist echt gut.\n🔵 ترجمه: غذا اینجا واقعاً خوبه.

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
41
Q

Lass mich in Ruhe

A

🔵 معنی: تنهام بگذار / دست از سرم بردار\n🔵 توضیح: وقتی کسی اذیت می‌کند یا می‌خواهید تنها باشید.\n🔵 مثال: Ich habe Kopfschmerzen. Lass mich in Ruhe.\n🔵 ترجمه: سردرد دارم. تنهام بگذار.

42
Q

Genau so

A

🔵 معنی: دقیقاً همینطور\n🔵 توضیح: برای تأیید کامل چیزی.\n🔵 مثال: Ist das dein Plan? → Genau so!\n🔵 ترجمه: این برنامه تو هست؟ → دقیقاً همینطور!

43
Q

Macht Sinn

A

🔵 معنی: منطقیه\n🔵 توضیح: برای تأیید یک ایده یا نظر.\n🔵 مثال: Wir fahren morgen früh los. → Macht Sinn.\n🔵 ترجمه: ما فردا صبح زود حرکت می‌کنیم. → منطقیه.

44
Q

عبارت

A

تعریف

45
Q

Haben wir → Ham wa

A

🔵 معنی: ما داریم؟\n🔵 توضیح: در محاوره، ‘haben wir’ به ‘ham wa’ کوتاه می‌شود.\n🔵 مثال: Haben wir noch Wasser im Kühlschrank? → Ham wa noch Wasser im Kühlschrank?\n🔵 ترجمه: آیا هنوز آب در یخچال داریم؟

46
Q

Guck mal → Kumma

A

🔵 معنی: نگاه کن\n🔵 توضیح: در محاوره، ‘guck mal’ به ‘kumma’ کوتاه می‌شود.\n🔵 مثال: Guck mal, was ich gefunden habe. → Kumma, wat ich gefunden hab.\n🔵 ترجمه: نگاه کن، چی پیدا کردم.

47
Q

Das ist → Dat is

A

🔵 معنی: این است\n🔵 توضیح: ‘Das ist’ در گفتار محاوره‌ای به ‘Dat is’ تغییر می‌کند.\n🔵 مثال: Das ist mein Freund. → Dat is mein Freund.\n🔵 ترجمه: این دوست من است.

48
Q

Ich habe → Ich hab’

A

🔵 معنی: من دارم\n🔵 توضیح: در گفتار روزمره، انتهای ‘habe’ حذف شده و به ‘hab’’ تغییر می‌کند.\n🔵 مثال: Ich habe Hunger. → Ich hab’ Hunger.\n🔵 ترجمه: من گرسنه هستم.

49
Q

Ich bin → Ich bin’

A

🔵 معنی: من هستم\n🔵 توضیح: ‘Ich bin’ به ‘Ich bin’’ کوتاه می‌شود.\n🔵 مثال: Ich bin müde. → Ich bin’ müde.\n🔵 ترجمه: من خسته هستم.

50
Q

Gehe ich → Geh’ ich

A

🔵 معنی: من می‌روم؟\n🔵 توضیح: در مکالمات، ‘Gehe ich’ به ‘Geh’ ich’ تبدیل می‌شود.\n🔵 مثال: Gehe ich heute ins Kino? → Geh’ ich heut ins Kino?\n🔵 ترجمه: آیا امروز به سینما می‌روم؟

51
Q

Was ist → Wat is

A

🔵 معنی: چی هست؟\n🔵 توضیح: در محاوره، ‘Was ist’ به ‘Wat is’ تغییر می‌کند.\n🔵 مثال: Was ist dein Plan? → Wat is dein Plan?\n🔵 ترجمه: برنامه‌ات چیست؟

52
Q

Du hast → Haste

A

🔵 معنی: تو داری\n🔵 توضیح: ‘Du hast’ در گفتار روزمره به ‘Haste’ کوتاه می‌شود.\n🔵 مثال: Du hast keine Ahnung. → Haste keene Ahnung.\n🔵 ترجمه: تو هیچ ایده‌ای نداری.

53
Q

Hast du Zeit? → Haste Zeit?

A

🔵 معنی: آیا وقت داری؟\n🔵 توضیح: ‘Hast du’ به ‘Haste’ تبدیل می‌شود.\n🔵 مثال: Hast du morgen Zeit? → Haste morgen Zeit?\n🔵 ترجمه: آیا فردا وقت داری؟

54
Q

Was machst du? → Wat machste?

A

🔵 معنی: چه می‌کنی؟\n🔵 توضیح: ‘Was machst du’ در محاوره به ‘Wat machste’ تغییر می‌کند.\n🔵 مثال: Was machst du jetzt? → Wat machste jetzt?\n🔵 ترجمه: الان چه می‌کنی؟

55
Q

Kommst du mit → Kommse mit

A

🔵 معنی: می‌آیی؟\n🔵 توضیح: ‘Kommst du mit’ به ‘Kommse mit’ تبدیل می‌شود.\n🔵 مثال: Kommst du mit ins Kino? → Kommse mit ins Kino?\n🔵 ترجمه: می‌آیی به سینما برویم؟

56
Q

Geh nach Hause → Geh ma heim

A

🔵 معنی: برو خانه\n🔵 توضیح: ‘Geh nach Hause’ به ‘Geh ma heim’ کوتاه می‌شود.\n🔵 مثال: Geh nach Hause, es ist schon spät. → Geh ma heim, es is schon spät.\n🔵 ترجمه: برو خانه، دیگر دیر شده است.

57
Q

Hier gibt es nichts → Hier gibt’s nix

A

🔵 معنی: اینجا چیزی نیست\n🔵 توضیح: در محاوره، ‘Hier gibt es nichts’ به ‘Hier gibt’s nix’ تبدیل می‌شود.\n🔵 مثال: Hier gibt es nichts mehr zu essen. → Hier gibt’s nix mehr zu essen.\n🔵 ترجمه: دیگر چیزی برای خوردن اینجا نیست.

58
Q

عبارت

A

تعریف

59
Q

Morgen → Moin

A

🔵 معنی: سلام (محاوره‌ای برای صبح به خیر)\n🔵 توضیح: ‘Moin’ یک سلام غیررسمی و مختصر برای استفاده در صبح یا هر زمان از روز است.\n🔵 مثال: Moin! Wie geht’s dir heute?\n🔵 ترجمه: سلام! امروز حالت چطوره؟

60
Q

Keine Ahnung → Keene Ahnung

A

🔵 معنی: نمی‌دانم\n🔵 توضیح: ‘Keine Ahnung’ به ‘Keene Ahnung’ کوتاه می‌شود، مخصوصاً در مناطق شمالی آلمان.\n🔵 مثال: Haste den Film gestern gesehen? → Keene Ahnung, ich war beschäftigt.\n🔵 ترجمه: فیلم دیروز را دیدی؟ → نمی‌دانم، مشغول بودم.

61
Q

Hast du Hunger? → Haste Hunger?

A

🔵 معنی: گرسنه‌ای؟\n🔵 توضیح: در محاوره، ‘Hast du’ به ‘Haste’ تغییر می‌کند.\n🔵 مثال: Haste Hunger? Lass uns Pizza bestellen.\n🔵 ترجمه: گرسنه‌ای؟ بیا پیتزا سفارش بدیم.

62
Q

Geht es dir gut? → Geht’s dir gut?

A

🔵 معنی: حالت خوبه؟\n🔵 توضیح: ‘Geht es dir gut’ در گفتار محاوره به ‘Geht’s dir gut’ کوتاه می‌شود.\n🔵 مثال: Geht’s dir gut? Du siehst müde aus.\n🔵 ترجمه: حالت خوبه؟ خسته به نظر می‌رسی.

63
Q

Ich verstehe nicht → Ich versteh’ nich’

A

🔵 معنی: نمی‌فهمم\n🔵 توضیح: در مکالمات روزمره، ‘nicht’ اغلب به ‘nich’’ کاهش می‌یابد.\n🔵 مثال: Kannst du das wiederholen? Ich versteh’ nich’.\n🔵 ترجمه: می‌تونی تکرار کنی؟ نمی‌فهمم.

64
Q

Was willst du machen? → Wat willste machen?

A

🔵 معنی: چه کار می‌خواهی بکنی؟\n🔵 توضیح: ‘Was willst du’ به ‘Wat willste’ تغییر می‌کند.\n🔵 مثال: Wat willste heute Abend machen?\n🔵 ترجمه: امشب چه کار می‌خواهی بکنی؟

65
Q

Ich habe Durst → Ich hab’ Durst

A

🔵 معنی: تشنه هستم\n🔵 توضیح: در محاوره، ‘habe’ به ‘hab’’ کوتاه می‌شود.\n🔵 مثال: Ich hab’ Durst, hast du Wasser?\n🔵 ترجمه: تشنه هستم، آب داری؟

66
Q

Wo bist du? → Wo biste?

A

🔵 معنی: کجایی؟\n🔵 توضیح: ‘Wo bist du’ در گفتار روزمره به ‘Wo biste’ تغییر می‌کند.\n🔵 مثال: Wo biste? Ich warte auf dich.\n🔵 ترجمه: کجایی؟ منتظرتم.

67
Q

Es ist kalt → Es is’ kalt

A

🔵 معنی: هوا سرده\n🔵 توضیح: ‘Es ist’ به ‘Es is’’ کوتاه می‌شود.\n🔵 مثال: Zieh’ eine Jacke an, es is’ kalt draußen.\n🔵 ترجمه: یه کت بپوش، بیرون هوا سرده.

68
Q

Lass uns gehen → Lass ma gehen

A

🔵 معنی: بیا بریم\n🔵 توضیح: ‘Lass uns’ در گفتار محاوره‌ای به ‘Lass ma’ کوتاه می‌شود.\n🔵 مثال: Es wird spät, lass ma gehen.\n🔵 ترجمه: داره دیر می‌شه، بیا بریم.

69
Q

Ich habe Glück → Ich hab’ Glück

A

🔵 معنی: خوش‌شانس هستم\n🔵 توضیح: ‘habe’ به ‘hab’’ کوتاه می‌شود.\n🔵 مثال: Ich hab’ Glück, dass ich dich getroffen habe.\n🔵 ترجمه: خوش‌شانسم که تو رو دیدم.

70
Q

Komm mal her → Komm’ ma her

A

🔵 معنی: بیا اینجا\n🔵 توضیح: ‘Komm mal’ به ‘Komm’ ma’ تغییر می‌کند.\n🔵 مثال: Komm’ ma her, ich will dir was zeigen.\n🔵 ترجمه: بیا اینجا، می‌خوام یه چیزی نشونت بدم.

71
Q

Ich kann nicht → Ich kann nich’

A

🔵 معنی: نمی‌توانم\n🔵 توضیح: ‘nicht’ در محاوره به ‘nich’’ کوتاه می‌شود.\n🔵 مثال: Hilfst du mir bitte? Ich kann nich’ mehr.\n🔵 ترجمه: کمکم می‌کنی؟ دیگه نمی‌تونم.

72
Q

Geh mal weg → Geh’ ma weg

A

🔵 معنی: برو کنار\n🔵 توضیح: ‘mal’ به ‘ma’ کاهش یافته و جمله غیررسمی‌تر می‌شود.\n🔵 مثال: Geh’ ma weg, ich kann das alleine machen.\n🔵 ترجمه: برو کنار، خودم می‌تونم انجامش بدم.

73
Q

Es gibt nichts Neues → Es gibt nix Neues

A

🔵 معنی: چیز جدیدی نیست\n🔵 توضیح: ‘nichts’ به ‘nix’ تغییر می‌کند.\n🔵 مثال: Was gibt’s Neues? → Es gibt nix Neues.\n🔵 ترجمه: چه خبر؟ → خبر جدیدی نیست.

74
Q

Ich gehe nach Hause → Ich geh’ heim

A

🔵 معنی: دارم می‌رم خونه\n🔵 توضیح: ‘nach Hause’ در محاوره به ‘heim’ تغییر می‌کند.\n🔵 مثال: Es ist spät, ich geh’ heim.\n🔵 ترجمه: داره دیر می‌شه، دارم می‌رم خونه.

75
Q

Ich brauche Hilfe → Ich brauch’ Hilfe

A

🔵 معنی: کمک لازم دارم\n🔵 توضیح: ‘brauche’ در محاوره به ‘brauch’’ کاهش می‌یابد.\n🔵 مثال: Kannst du bitte kommen? Ich brauch’ Hilfe.\n🔵 ترجمه: می‌تونی بیای؟ کمک لازم دارم.

76
Q

عبارت

A

تعریف

77
Q

Auf jeden

A

🔵 معنی: حتماً / قطعاً\n🔵 توضیح: برای تأکید بر موافقت یا تأیید کامل استفاده می‌شود.\n🔵 مثال: Kommst du zur Party? → Auf jeden!\n🔵 ترجمه: به مهمانی می‌آیی؟ → حتماً!

78
Q

Digga / Dicker

A

🔵 معنی: داداش / رفیق\n🔵 توضیح: این عبارت بین دوستان برای خطاب کردن یکدیگر استفاده می‌شود، به‌ویژه در میان جوانان.\n🔵 مثال: Ey Digga, was geht ab?\n🔵 ترجمه: هی داداش، چه خبر؟

79
Q

Geil

A

🔵 معنی: فوق‌العاده / عالی\n🔵 توضیح: برای بیان چیزی بسیار خوب یا هیجان‌انگیز استفاده می‌شود. در برخی موقعیت‌ها معنای غیررسمی دارد.\n🔵 مثال: Das Essen war echt geil!\n🔵 ترجمه: غذا واقعاً عالی بود!

80
Q

Krass

A

🔵 معنی: خیلی شدید / دیوانه‌کننده\n🔵 توضیح: برای بیان تعجب یا شدت چیزی استفاده می‌شود. هم مثبت و هم منفی کاربرد دارد.\n🔵 مثال: Das Konzert gestern war krass!\n🔵 ترجمه: کنسرت دیروز فوق‌العاده بود!

81
Q

Läuft bei dir

A

🔵 معنی: کارات خیلی خوب پیش می‌ره! / خیلی خفنی!\n🔵 توضیح: برای ابراز تحسین همراه با کمی شوخی استفاده می‌شود.\n🔵 مثال: Hast du den neuen Job bekommen? Läuft bei dir!\n🔵 ترجمه: شغل جدید گرفتی؟ کارت درسته!

82
Q

Chill mal

A

🔵 معنی: آروم باش / خونسرد باش\n🔵 توضیح: برای آرام کردن کسی که هیجان‌زده یا عصبانی است.\n🔵 مثال: Chill mal, es ist doch nur ein Spiel.\n🔵 ترجمه: آرام باش، این فقط یک بازی است.

83
Q

Bock haben

A

🔵 معنی: حوصله داشتن / دوست داشتن\n🔵 توضیح: برای بیان تمایل به انجام کاری استفاده می‌شود.\n🔵 مثال: Hast du Bock auf Pizza?\n🔵 ترجمه: حوصله پیتزا داری؟

84
Q

Abfahren auf

A

🔵 معنی: علاقه زیادی به چیزی داشتن\n🔵 توضیح: برای ابراز علاقه شدید به چیزی استفاده می‌شود.\n🔵 مثال: Ich fahre total auf diese Serie ab.\n🔵 ترجمه: من واقعاً به این سریال علاقه دارم.

85
Q

Alter

A

🔵 معنی: رفیق / داداش / هی!\n🔵 توضیح: برای جلب توجه یا خطاب دوستانه استفاده می‌شود.\n🔵 مثال: Alter, das ist unglaublich!\n🔵 ترجمه: داداش، این باورنکردنیه!

86
Q

Hau rein

A

🔵 معنی: خداحافظ / موفق باشی\n🔵 توضیح: به‌صورت غیررسمی برای خداحافظی با دوستان.\n🔵 مثال: Bis morgen, hau rein!\n🔵 ترجمه: تا فردا، موفق باشی!

87
Q

Nice

A

🔵 معنی: خوب / جذاب\n🔵 توضیح: این کلمه که از انگلیسی وارد شده، برای تأیید یا تحسین استفاده می‌شود.\n🔵 مثال: Dein neues Auto ist echt nice!\n🔵 ترجمه: ماشین جدیدت واقعاً خوبه!

88
Q

Ehrenmann / Ehrenfrau

A

🔵 معنی: آدم با معرفت\n🔵 توضیح: برای توصیف کسی که کار خوبی انجام داده است.\n🔵 مثال: Danke, dass du mir geholfen hast. Du bist ein Ehrenmann!\n🔵 ترجمه: مرسی که کمکم کردی. تو یه آدم با معرفتی!

89
Q

Mach’s gut

A

🔵 معنی: مراقب خودت باش / خداحافظ\n🔵 توضیح: هنگام خداحافظی غیررسمی استفاده می‌شود.\n🔵 مثال: Ich geh jetzt, mach’s gut!\n🔵 ترجمه: من الآن می‌رم، مراقب خودت باش!

90
Q

Kein Plan

A

🔵 معنی: نمی‌دانم / ایده‌ای ندارم\n🔵 توضیح: برای بیان عدم آگاهی یا نداشتن برنامه استفاده می‌شود.\n🔵 مثال: Wann fängt der Film an? → Kein Plan.\n🔵 ترجمه: فیلم کی شروع می‌شه؟ → نمی‌دونم.

91
Q

Besser als nix

A

🔵 معنی: بهتر از هیچی\n🔵 توضیح: برای ابراز رضایت نسبی استفاده می‌شود.\n🔵 مثال: Das Geschenk ist okay, besser als nix.\n🔵 ترجمه: این هدیه خوبه، بهتر از هیچی.

92
Q

Passt schon

A

🔵 معنی: اوکیه / مشکلی نیست\n🔵 توضیح: برای نشان دادن رضایت یا تأیید استفاده می‌شود.\n🔵 مثال: Danke, dass du gewartet hast. → Passt schon.\n🔵 ترجمه: مرسی که منتظر موندی. → اوکیه!

93
Q

Geht klar

A

🔵 معنی: قابل انجام است / مشکلی نیست\n🔵 توضیح: برای تأیید قابل انجام بودن چیزی استفاده می‌شود.\n🔵 مثال: Können wir uns um 8 treffen? → Geht klar.\n🔵 ترجمه: می‌تونیم ساعت ۸ ملاقات کنیم؟ → مشکلی نیست.

94
Q

Egal

A

🔵 معنی: مهم نیست / فرقی نمی‌کنه\n🔵 توضیح: برای نشان دادن بی‌تفاوتی به یک موضوع.\n🔵 مثال: Welche Farbe willst du? → Egal.\n🔵 ترجمه: چه رنگی می‌خواهی؟ → فرقی نمی‌کنه.

95
Q

Klar doch

A

🔵 معنی: معلومه که بله\n🔵 توضیح: برای تأکید بر تأیید استفاده می‌شود.\n🔵 مثال: Kommst du mit? → Klar doch!\n🔵 ترجمه: می‌آیی با ما؟ → معلومه که بله!

96
Q

Spitze

A

🔵 معنی: فوق‌العاده\n🔵 توضیح: برای توصیف چیزی بسیار خوب.\n🔵 مثال: Das neue Restaurant ist wirklich spitze!\n🔵 ترجمه: رستوران جدید واقعاً فوق‌العاده است!

97
Q

Kein Stress

A

🔵 معنی: عجله نکن / مشکلی نیست\n🔵 توضیح: برای آرام کردن یا نشان دادن عدم عجله استفاده می‌شود.\n🔵 مثال: Ich bin ein bisschen spät dran. → Kein Stress.\n🔵 ترجمه: یکم دیر می‌رسم. → مشکلی نیست.

98
Q

Boah

A

🔵 معنی: وای / اوه\n🔵 توضیح: برای ابراز تعجب یا هیجان استفاده می‌شود.\n🔵 مثال: Boah, ist das heiß heute!\n🔵 ترجمه: وای، امروز خیلی گرمه!

99
Q

Schön dich zu sehen

A

🔵 معنی: خوشحالم که می‌بینمت\n🔵 توضیح: یک عبارت دوستانه برای ابراز خوشحالی از دیدار کسی.\n🔵 مثال: Hey, lange nicht gesehen! Schön dich zu seh’n!\n🔵 ترجمه: هی، خیلی وقت بود ندیده بودمت! خوشحالم که می‌بینمت!

100
Q

Wie läuft’s?

A

🔵 معنی: اوضاع چطوره؟\n🔵 توضیح: یک سوال غیررسمی برای پرسیدن وضعیت کسی.\n🔵 مثال: Wie läuft’s? → Ganz okay, und bei dir?\n🔵 ترجمه: اوضاع چطوره؟ → بد نیست، تو چطوری؟

101
Q

Was für’n…

A

🔵 معنی: چه…\n🔵 توضیح: برای تعجب یا تأکید بر چیزی.\n🔵 مثال: Was für’n schönes Auto!\n🔵 ترجمه: چه ماشین قشنگی!