through the age Flashcards
age (n)
سن
پیر شدن
century (n)
قرن
archaeologist (n)
باستان شناس
evidence (n)
مدرک
اثبات
excavation (n)
حفر
گود برداری
generation (n)
نسل
آفرینش
decade (n)
دهه
era (n)
دوران
آغاز تاریخ
the middle ages
قرون وسطی
phase (n)
فاز
مرحله
millennia (n)
هزاره
هزار سال
period (n)
دوره
مدت زمان
pioneer (n)
پیشرو
پیشگام
timeline (n)
سیر تحول
سیر زمانی
ancient (adj)
باستانی
قدیمی
chronologist (adj)
باستان شناس
consecutive (adj)
متوالی
پی در پی
historical (adj)
تاریخی
imminent (adj)
حتمی
قریب الوقوع
نزدیک
middle-aged (adj)
میانسالی
nostalgic (adj)
حس دلتنگی ایام گذشته
prior (adj)
قبل
از پیش
punctual (adj)
وقت شناس
خوش قول
time-consuming (adj)
زمان بر
erode (v)
فرسودن
ساییدن
فاسد کردن
infer (v)
استنتاج کردن
پی بردن
predate (v)
قبل از موقع بخصوص واقع شدن
span (v)
طول کشیدن
فاصله
in time
به موقع
به جا
lose track of time
زمان را گم کردن
on time
به موقع
سر وقت معین
save time
صرفه جویی در زمان
spend time
سپری کردن زمان
take so long
خیلی طول بکشد
زمان گیر
the right time
زمان مناسب
chronologically (adv)
به ترتیب زمانی
بر اساس تاریخ
formerly (adv)
قبلا
سابق
مربوط به گذشته
previously (adv)
سابق
سابقا
subsequently (adv)
متعاقبا
سپس